جناب پزشکیان ، وزارت جهاد دریابید
به قلم: عبد الرضا اعتمادیان
کارشناس ارشد کشاورزی ، فعال و مطالبه گر اجتماعی و سیاسی
تاریخ مدون چند هزار ساله حکومت داری و دیوان سالاری در فلات بلند و خشک و نیمه خشک جغرافیای ایران نشان میدهد که این گستره یلزرگ تمدنی همواره به دلیل تامین امنیت غذایی در چالش های متعدد و جدی بوده و حتی همین امروز هم با همان چالش ها دست و پنجه نرم میکند!
به همین جهت در نظام تولیدات کشاورزی و مدیریت منابع آب و الگوی کشت و حتی محیط زیست آن ، گنجینه های فراوانی از دانش و تجربه جهت عبرت گرفتن و مدیریت بهینه ی آب و غذا برای نسل کنونی و آیندگان به یادگار مانده است.
مگر نه این است که فلات ایران مهد یکی از کهن ترین تمدن های بشری ست ، پس بیراه نیست که چنان میراث گرانمایه ای در گذار از چند هزار سال چالش های کشاورزی و غذایی به یادگار مانده باشد . از اهلی کردن گیاهان و تدوین نظام تیمار حیوانات برای پرورش بهینه حیوانات گرفته تا بند آب ها و حفر قنات برای مدیریت منابع آبی همچون بند میزان در خوزستان و قنات گناباد در کویر !
جناب آقای دکتر پزشکیان رئیس جمهور منتخب و محترم ، خوشبختانه ندای امید را در اولین دیدار تبلیغاتی خود با کشاورزان و تولید کنندگان وابسته به کشاورزی و دامپروری در مجموعه کانون فرهنگی توحید به صدا در آورید و ما نیز اطمینان پیدا کردیم که بالاخره از متخصصان حاذق و درد آشنا و متعهد در فلات ایران برای عبور از بحران های متعدد استفاده خواهید کرد .
بر این باور بوده و هستم که نهمین رئیس جمهور ایران علاوه بر تمام شاخصه های نیک فردی و جوانمردی ، میتواند معیار و محک قابل اعتمادی باشد برای تمام تفکرات و سلایق زندگی شهری و روستایی چون همواره با انواع تنش ها درگیر بوده ( مانند ترسالی و خشکسالی در حوزه کشاورزی و محیط زیست ) و اساسا زندگی خود را در دل تنش ها سامان بخشده است .
یکی از مهمترین راز های بقای ایران طی هزاران سال گذشته که همواره با مخاطرات متعدد محیطی و اقلیم سازگار با شرایط پر تنش بوده و هست. به همین خاطر مقدس سازی چهار عنصر( آب و خاک و باد و آتش) بیهودگی ندارد، بلکه چون زرگری قدر آن را با ستایش در معابد آناهیتای یافته و سر تعظیم سروانه فرود می آورند.
متاسفانه باوجود چنین گنجینه ارزشمندی ، امروز در نقطه ای قرار گرفته ایم که مدیریت ناسالم و نالایق و کارنابلد توانسته است فقط طی نزدیک به نیم قرن کشاورزی و دامپروری و مکانیسم تولید غذا را در آستانه ی سقوط تاریخی و غیر قابل بازگشت قرار دهد .
هزاران سال گذار از هزاران چالش نتوانست گزندی به منابع آبی و غذایی جغرافیای ایران برساند اما شوربختانه در کمتر از پنجاه سال بلایی بر سرش آمده است که هر روز فریاد و فغان تولید کنندگان بلند است.
سوگمندیم از اینکه امروز باید در رسانه ها اینگونه تیتر ها را شاهد باشیم : « آب تمام شد / آب نداریم » ، « میلیون ها تن خاک ارزشمند دچار ناپایدارب و فرسایش شده اند » ، « چندین استان در فلات مرکزی ایران در خطر جدی فرونشست قرار دارند » ، « محصولات زراعی و باغی در کنار خیابان ها و جلو چشم همگان نابود شدند » و…
رسوایی دیگر در موضوع ردیف بودجه های وزارت جهاد کشاورزی ست . این رسوایی و نابخردی آنقدر شفاف و عیان است که کسی حتی به تکذیب آن هم نمیپردازد و حتی خودِ متولیان هم رقبتی ندارند که حتی آن را توجیه کنند .
وزارتخانه اختصاصی امنیت غذایی ، نه تنها قرارگاه امنیت غذایی و تولیدگر غذای کشور نیست بلکه شوربختانه به دفتر اعانه و کمیته امداد سازی برای صنعت بزرگ کشاورزی تبدیل شده است!
در صورتیکه در اقتصادی کلان جهانی و یا GDP یک کشور ، کشاورزی همیشه یکی از اصلی ترین ارکان اقتصادی در بین ( صنعت ، معادن و خدمات ) محسوب میشود. در کشور ما نیز بخش کشاورزی نزدیک به ۱۴ تا ۲۵ درصد سهم خود را ایفا میکند ( وزن تولید آن معادل ۱۲۵ میلیون تن محصول است ) که به GDP در هر سال در بدترین شرایط تحریم ارزانی میدارد. که اگر تخصص ناب بر آن حاکم شود نزدیک به ۶۵ میلیارد دلار سالانه ارزش افزوده خواهد داشت. همچنین جور بیشتری از بیکاری را بر دوش خواهد کشید !
بدون شک باید اذعان کرد که عامل اینهمه گسستگی و سقوط و هبوط ، فقط و فقط عدم حضور اشخاص توانمند و متخصص و استواربه عنوان وزیر جهاد کشاورزی در دولت و نیز عدم حضور شایستگان در کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی بوده است .
این دو رکن مبنایی با فشل بودن و ناکارآمدی خود باعث شده اند تا هزاران متخصص و نخبه در عزلت و تنهایی خود زانوی غم در بغل بگیرند و همواره بگویند : دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید!
فکر عقیم در کشاورزی مساوی ست با ایجاد بستری عالی و بزرگ برای انواع ناهنجاری ها در کشور . مگر نه این است که گفته اند : عقل سالم در بدن سالم ؟ خب چگونه میتوان از غذای نا سالم انتظار بدنی سالم داشته باشیم ؟ افلاطون نیز درست و دقیق اشاره کرده بود که: « هر کس گندم داشت حکومت داشت »
بدین جهت بایستی کبوتر تاج نشین وزارت جهاد کشاورزی در دست کسانی به پرواز در آید و بر دوش کسی بنشیند که در خرابی این نظام کشاورزی هیچ نقشی نداشته باشد و یا حداقل اعتراف به سیاست ناکارامد گذشته داشته باشد . این بار سنگین لزوماً و ضرورتا باید بر دوش کسی باشد که چالش الگوی کشت هزاران ساله را بفهمد و برای کمی و کیفی سازی آن اندیشه سازی کند !
نتیجتا اینکه سکان وزارت جهاد کشاورزی را باید بدست فردی سپرد که کانون های رانتی واردات و صادرات را بشناسد و از پیدایش فساد هایی همچون چای دبش جلوگیری کند . بطور حتم چنین کسی باید فارغ از نگاه های حزبی و جناحی چپ و راست باشد و فقط ایران و توسعه و تکامل این کهن دیارِ خسته و افسرده غ مد نظر قرار دهد !
نویسنده: عبد الرضا اعتمادیان