نامه ای سرگشاده برای رئیس جمهور
تهدید جدی منابع آب ، خاک و اشتغال کشور
به قلم : دکتر مجید خالداری عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی ، رئیس جمهور محترم ایران با سلام
احتراماً اینجانب در راستای وظیفه دانشگاهی خود و درد های فراوانی که گریبانگیر جامعه امروزی کشور ، بویژه قشر زحمتکش و آسیب دیده دامدار گردیده است ، لازم میدانم زیان های جبران ناپذیر توسعه و احداث گاوداری های صنعتی در سطح ملی و استانی را در سه پرده ارائه نمایم.
امید است که نسل آینده ، متخصصین امر را به سکوت در برابر چنین پروژه های ویرانگری متهم نکنند .
پرده اول : دلارهای نفتی و توسعه گاوداریهای شیری
از نفت به عنوان یک موهبت الهی و طلای سیاه در بسیاری از ممالک نام برده میشود با این حال برای کشور هایی که سواد و دانش مدیریت نفت را ندارند این ماده یک بلای سیاه و یک ابزار خانمان برانداز است.
پس از وقوع انقلاب اسلامی و بویژه پس از پایان جنگ تحمیلی ، حضور دریایی از دلارهای نفتی در اقتصاد ایران رو به فزونی گذاشت . با فزونی دلارهای نفتی ، هر نهادی با بستر سازی برای خود به دنبال جذب چشمه ای از این دریا برآمدند .
در بخش کشاورزی ، توسعه گاوداری های شیری و مرغداری های صنعتی توسط نهاد هایی چون بنیاد مستضعفان ، آستان قدس ، بنیاد شهید ، گروه شستا ، ستاد اجرایی فرمان امام ، کمیته امداد ، سازمان اقتصادی کوثر و غیره ، یکی از این بسترها بود.
توجیه برای جذب چنین چشمه ای از یارانه های نفتی ، کار سختی نبود . دلایلی نظیر افزایش جمعیت کشور و نیاز به مواد پروتئینی نظیر گوشت و شیر ، ظرفیت ژنتیکی پائین دامهای بومی برای تولید ، عدم توجیه اقتصادی با پرورش دامهای بومی و ظنز تلخ اشتغالزایی با استفاده از توسعه دامداری های صنعتی ، ارائه و مستند شدند .
بسیاری از کشورهای غربی که به دلیل وفور منابع آب و خاک در پی بازاری برای تولید و فروش نهاده های دامی خود بودند ، از غفلت نخبگان علمی و اجرایی در سطح کلان کشور ، نهایت استفاده را نمودند.
برخی از کشورها نظیر هلند و کانادا با تأسیس نمایندگی هایی در پی فروش مواد ژنتیکی مانند اسپرم و تلیسه برآمدند ، هر چند در شرایط فعلی 240 نوع اسپرم در دامداریهای صنعتی ایران استفاده میشود که عمدتاً از دو کشور آمریکا ( به طور غیرمستقیم ) و آلمان وارد میشوند.
طی سه دهه که از توسعه گاوداریهای صنعتی در ایران میگذرد ، هر آنچه یارانه به بخش دامپروری تعلق گرفته است از گلوی گاوهای شیری و جوجه های گوشتی فرو رفته است در حالیکه عمده زحمت تولید و اشتغال بر دوش بخش سنتی یعنی روستائیان و عشایر بوده است.
انکار نمیتوان کرد که گاوداریهای صنعتی برای تأمین بخشی از شیر مورد نیاز جامعه شهر نشین لازم بوده است ولی توسعه و سازماندهی چند برابری آن که توسط نهاد های انقلابی و کارخانجات لبنی و تا کنون مبتنی بر دریافت یارانه بوده است اقدامی بس ناجوانمرادنه در حق منابع ، سرمایه و اشتغال این کشور بوده است .
پرده دوم : آسیب ها و چالش های ایجاد شده
اولین چالش ایجاد شده ، تغییر شیوه تولید از سیستم بوژوازی به سیستم فئودالی و رشد فزاینده نابرابری و ناهنجاریهای اجتماعی میباشد.
یکی از راهکارهای پیشگیری از انواع مشکلات اجتماعی و وقوع جرم ، ممانعت از بزرگ شدن شهرها میباشد. در کشورهای پیشرفته، این عمل با تقویت کسب و کارهای کوچک روستایی ( خرده بوژوا ) و استقرار مردم در کانون های جمعیتی کوچک تر انجام می گیرد.
نظر به اینکه یکی از شعار های انقلاب اسلامی گسترش عدالت اجتماعی بوده است ، متولیان امر پاسخ دهند که احداث گاوداریهای 5 ، 7 و 10 هزار رأسی دقیقاً به چه مفهوم است؟
آیا این وضعیت جز تقویت سیستم فئودالی چیز دیگری است ؟ علاوه بر این ، آن سازمان دامپزشکی که برای واحد هایی با این ظرفیت پروانه بهداشتی صادر میکند چرا و چگونه از ظرفیت های استاندارد دنیا بی خبر مانده است؟
مجوزهای زیست محیطی و منابع طبیعی بر چه اساسی برای چنین واحد هایی صادر میشود ؟ میانگین ظرفیت گاوداریهای شیری در کشورهای غربی 200-100 رأس میباشد . تنها استثناء منطقه کالیفرنیا در آمریکاست که به دلیل وفور زمین های حاصلخیز کشاورزی ، تعداد محدودی گاوداری با ظرفیت 5000 رأس وجود دارد.
سیستم تولیدات دامی در کلیه ممالک شامل سه حلقه تأمین نهاده دامی ، دامپروری کردن و در نهایت بازاریابی و فروش محصول است . متولیان امر باید پاسخ دهند جایگاه مردم دقیقاً کدام یک از حلقه های مذکور است؟
آیا نباید تولید و دامداری در دست مردم باشد؟ همه بر این امر واقف هستیم که بنیاد مستضعفان ، سازمان اقتصادی کوثر ، آستان قدس رضوی ، بنیاد علوی ، سپاه پاسداران ، گروه شستا ، ستاد اجرایی فرمان امام ، کمیته امداد امام خمینی (ره) و سایر شرکت های بزرگ خصوصی نباید جایگزین مردم برای تولید شوند .
اگر قرار است این نهاد های نوپا خود تولید کننده ، فروشنده و دریافت کننده یارانه باشند پس مردمی که هفت نسل آباء و اجدادشان دامدار و دامپرور بوده اند دقیقاً به چه فعالیتی باید مشغول شوند؟
در حالیکه این نهادها باید پشتیبان تولید و اشتغال کشور باشند ، خود تبدیل به رقیبی بی بدیل و بی دلیل برای تولید کننده شده اند و با توانایی خود در واردات و تامین نهاده و صادرات محصول ، عامل اصلی بیکاری و اشتغال زدایی در کشور شده اند.
قتل ، تجاوز ، خودکشی ، طلاق ، کودک آزاری ، شکست تحصیلی ، روسپیگری ، فقر و غیره به عنوان فرزندان ناخلف بیکاری و عدم اشتغال ، حاصل این بی عدالتی آشکار از توزیع ناعادلانه ثروت ها و فرصت ها می باشد.
درد بزرگ تر آن است که کارخانجات لبنی کشور که با وام های کم بهره و بی بهره حمایت شده اند تا شیر دامدار تولید کننده را خریداری و فرآوری کنند ، از ثروت های باد آورده ای که به بهای ورشکسته شدن هزاران دامدار خرده پا تحصیل کرده اند ، خود به احداث گاوداری های چند هزار رأسی اقدام نموده اند تا هم از یارانه حاصل از واردات نهاده های دامی بی نصیب نمانند و هم از اهرم فشار دامداران برای افزایش قیمت شیر برای خود حاشیه امن ایجاد کنند.
به عنوان مثال کارخانه شیر پگاه لرستان احداث شده است تا شیر دامداران خرده پای روستایی را دریافت و فرآوری کند ولی خود اقدام به احداث یک گاوداری ۲ هزار رأسی در شهرستان الیگودرز نموده است.
اگر قرار است یک کارخانه لبنی که خود از قبال تولید کنندگان خرده پا و حمایت های بیت المال به اختاپوسی هشت سر تبدیل شده است اقدام به احداث گاوداری نماید پس محصول دامدار را چه کسی باید خریداری نماید؟
آیا در مجموعه دولت ، وزارت جهاد کشاورزی و مجلسی با ۲۷۰ نماینده هیچ فردی پیدا نمیشود که این تجاوز آشکار به حقوق تولید کننده را مورد مواخذه قرار دهد؟
آیا این عدالت اسلامی ست که با تقویت غول های بزرگ دامداری به طور علنی و آشکار سبب تعطیل شدن واحد های کوچک به عنوان موتور محرکه کشور شویم؟
دومین چالش ایجاد شده با توسعه گاوداریهای صنعتی در ایران ، اشتغال زدایی از سطح روستاها و دامداری های با ظرفیت کمتر از 100 رأس ، تشدید مهاجرت و عدم تعادل در نسبت جمعیت شهر و روستا میباشد.
با هدایت کلیه امکانات ، تسهیلات بانکی و منابع برای گاوداریهای شیری صنعتی ، تولید شیر در مقیاس بیشتر سبب شد تا کارخانجات لبنی ، جذب گاوداریهای صنعتی شوند و خرید شیر از دامداران خرد روستایی به بهانه بار میکروبی بالاتر به فراموشی سپرده شود.
زر و زور و تزویر از طریق وزارت بهداشت نیز بیکار ننشت و با تبلیغ وسیع بیماریهای مشترک بین انسان و فراورده های دامی نظیر تب مالت سبب گردید تا بساط فروش فرآورده های لبنی ارگانیک و لذیذ روستایی که توسط مغازه داران خرده پا عرضه می شد ، برچیده شود و مصرف کنندگان مجبور به مصرف محصولات کاملاً بهداشتی حاوی روغن پالم و ملانین وارداتی از چین شوند!
در سال ۱۳۵۵ ، جمعیت شهر و روستای ایران به ترتیب ۴۷ و ۵۳ درصد و در سال ۱۳۹۵ این نسبت به ۷۴ درصد جمعیت شهرنشین در مقابل ۲۶ درصد روستایی تغییر یافته است.
پیش بینی میشود تا سال ۱۴۲۰ فقط ۱۰ درصد جمعیت کشور در روستاها باقی بماند. بی گمان یکی از افتخارات جمهوری اسلامی ایران که به کرات از آن نام برده میشود احداث جاده ، برق ، گاز ، تلفن ، نانوایی ، خانه بهداشت و غیره برای روستائیان میباشد اما متولیان امر به این موضوع توجه نکرده و نمیکنند که روستا با دامداری و کشاورزی زنده است و وقتی روستایی درآمدی برای گذران زندگی نداشته باشد ، مجبور به مهاجرت به شهر خواهد شد و میلیاردها ریال هزینه برای جاده، برق، گاز و غیره ، بدون استفاده و به بایگانی تاریخ سپرده خواهند شد.
وقتی روستایی سهمی از تسهیلات و یارانه نداشته باشد و هزینه تولیدش دوبرابر گاوداریهای صنعتی و خرید محصولش ۵۰ درصد قیمت محصول گاوداری صنعتی باشد ، چگونه میتوان انتظار داشت این تولید کننده در روستا باقی بماند و به یک زائده مصرف کننده در حاشیه شهرها تبدیل نشود؟
میزان اشتغال در دامداری های صنعتی به ازای هر تن شیر تولیدی یک نفر میباشد. بنابراین یک گاوداری با ۵ هزار رأس دام دوشا که کل گله آن ۱۰ ه رأس میباشد ، حداکثر ۱۵۰ نفر اشتغال ایجاد می کند که نسبت به میزان سرمایه گذاری مورد نیاز و آسیب های وارده بسیار ناچیز است.
بدیهی است وقتی کلیه ثروت و منابع در دسترس عده قلیلی تجمیع و تمرکز یابد واحدهای تولید کننده در روستا به زائده های مصرف کننده در حاشیه شهرها تبدیل می شوند.
سومین چالش حاصل از توسعه گاوداریهای با ظرفیت بالا تهدید های زیست محیطی است. ایران کشوری است که در یکی از مناطق خشک جهان واقع شده است. بنابراین از نظر منابع آب و خاک در محدودیت شدیدی قرار دارد. واردات سالانه ۱۸ میلیون تن گندم و نهاده های دامی گویای این واقعیت است .
علاوه بر این خشکسالی های پیاپی در اندک مناطق حاصلخیز آن ، دامداری سنتی را نیز با مشکل مواجه کرده است .
علیرغم این وضعیت شکننده و آسیب پذیر و سیاست خارجی ضعیف و مبهم ، وابسته نمودن کشور به ژنوتیپ های حساس و پرمصرفی مانند گاو هلشتاین و نهاده های دامی ، منطبق بر هیچ اصول علمی و سیاسی درست نبوده است.
در این زمینه ، حتی سیاست افغانستان و عراق به عنوان دو کشور جنگ زده ، بسیار اصولی تر از سیاست های ایران بوده است زیرا عراق علیرغم درآمد های نفتی بیشتر ، فاصله خود با این وابستگی را حفظ نموده است و افغانستان علیرغم نداشتن دلار نفتی به حفظ نژادهای بومی خود همت گماشته است و به نظر می رسد تنها کشوری است که هیچ تحریمی از نظر فرآورده های دامی او را تهدید نمی کند.
بر این اساس با وجود محدودیت منابع آب و خاک ، احداث صنایع با نیاز آبی حقیقی و مجازی بسیار بالا چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
هر گاو شیری روزانه به ۱۰۰ لیتر آب حقیقی جهت شرب و بهداشت عمومی نیاز دارد. بر اساس برآوردهای کارشناسی ، برای تولید هر لیتر شیر به طور سرسام آوری به ۹۹۰ لیتر آب مجازی نیاز می باشد.
با وجود چالش های آبی که هر روز در مناطق مختلف کشور مشاهده میشود ، آیا تولید شیر مازاد ، اولویت کشور است ؟
آیا علیرغم وابستگی به نهاده های دامی برای تولید شیر ، هنوز هم باید از موضوع صادرات محصولات لبنی دفاع نمود ؟
افزایش غلظت گازهای گلخانه ای دومین خطر زیست محیطی می باشد. متان یک ترکیب شیمیایی با فرمول CH4 است که جزء اصلی گاز طبیعی محسوب میشود. نشخوارکنندگان حدود ۱۳ درصد انرژی خام مصرفی را از طریق تولید گاز متان دفع میکنند که این میزان حدود ۵۰۰ لیتر گاز در هر روز می باشد.
با وجود ۱/۳۰۰/۰۰۰ رأس گاو اصیل هلشتاین در ایران ، روزانه ۶۵۰ میلیون لیتر و سالانه بیش از ۲۳۷ میلیارد لیتر گاز متان تولید و به جو زمین وارد می شود.
نتایج پژوهش های متعدد نشان میدهد از کل متان موجود در اتمسفر دنیا ، حدود ۱۵ درصد آن معادل ۸۶ میلیون تن در سال ، توسط گاوهای شیری تولید میشود. با دانش فعلی هیچ چرخهای در کره زمین برای بازیافت گاز متان وجود ندارد و برخلاف گاز دی اکسید کربن (CO2) نمیتواند مجدداً در چرخه تولید گیاهان قرار گیرد.
نقش گاز متان در افزایش گرمای زمین ، ظرفیت ۲۵ برابری آن در جذب و محبوس نمودن گرما نسبت به گاز دی اکسید کردن میباشد.
مطابق با توافق نامه پاریس ، ایران متعهد شده است ۱۲ درصد تولید گازهای گلخانه ای خود را کاهش دهد و اصرار بر احداث صنایعی که منجر به افزایش تولید گازهای گلخانه ای میشود، میتواند پیآمد های منفی را برای کشور به دنبال داشته باشد.
چهارمین چالش ایجاد شده ، جایگزینی تدریجی دامهای کم توقع و مقاوم بومی با دامهای پرمصرف و حساس میباشد که چنانچه ارزی برای واردات نهاده های دامی به آنها اختصاص داده نشود همگی باید روانه کشتار شوند و یا چنانچه هزینه تغذیه آنها با ارزهای آزاد انجام گیرد ، نسبت به دامهای بومی غیراقتصادی تر خواهند بود.
مطابق اطلاعات مرکز آمار ایران در سال ۱۳۷۰ حدود ۷ میلیون رأس گاو در کشور وجود داشت که ۶/۵ میلیون رأس آنها بومی بوده اند در حالیکه در سال ۱۳۹۹ جمعیت گاوهای اصیل ، دورگ و بومی به ترتیب حدود 3/1 ، 4/2 و 8/1 میلیون رأس برآورد شده است که بیانگر کاهش شدید جمعیت دام بومی به عنوان یک محصول ملی و استراتژیک می باشد.
مطابق آمار گمرک کشور در سال ۱۳۹۹ ، حدود ۵/۱۳ میلیون تن نهاده دامی شامل جو، ذرت و کنجاله سویا ( 58 درصد کل واردات کشور ) به ارزش ۳ میلیارد و و ۷۵۰ میلیون دلار به کشور وارد شده است که ۹۵ درصد این نهاده ها توسط گاوداریهای شیری و مرغداریهای گوشتی مصرف شده اند.
بنابراین وابستگی کاملی که امروزه به این گاوها و خوراک آنها ایجاد شده است خود یکی از ابرچالش های ایران در شرایط فعلی و بویژه دهه های آینده است.
از بین رفتن دامهای بومی و وابستگی کامل به گاوهای اصیل هلشتاین برای تولید شیر ، متعاقب واردات نهاده های دامی ، پروژه ای بس مهمتر از مساله هسته ای میباشد زیرا با تعطیل شدن مراکز هسته ای هیچ اتفاقی نخواهد افتاد لیکن تحریم یکساله کشور از نظر نهاده های دامی حتی با ارز آزاد کشور را در چاله یک قحطی عظیم قرار خواهد داد. صدای کاسه گدایی چه کنم از هم اکنون به صدا در آمده است .
پرده سوم : لرستان
علیرغم اینکه استان لرستان یک منطقه با ظرفیت های مختلف کشاورزی است ولی قبل از انقلاب تا حدودی شاهد رونق صنعت بوده است. صنایعی نظیر کارخانجات سیمان و فارسیت دورود ، صنایع دفاع با وسعتی بالغ بر ۵ هزار هکتار ، کارخانجات نساجی بروجرد ، پارسیلون ، کشت و صنعت خرم آباد ، رآه آهن ، کارخانه شیر و غیره گواهی بر این مدعی است.
پس از انقلاب به بهانه معرفی لرستان به عنوان قطب کشاورزی ، از ورود صنعت به آن ممانعت گردیده است .
علیرغم تولیدات فراوان در بخش های مختلف کشاورزی ، این استان فاقد صنایع کشاورزی و تبدیلی نظیر کشتارگاه های صنعتی ، سردخانه و غیره است.
در دهه ۷۰ توسعه گاوداری های شیری به عنوان حداقلی از انتظارات صنایع کشاورزی در لرستان میتوانست مرحمی بر زخمهای کهنه لرستان باشد لیکن بخش عظیمی از این گسترش ها به منطقه کویری اصفهان سوق داده شد.
بخشی نیز در استانهای قزوین ، کرج و ورامین متمرکز گردیدند . در حال حاضر مناطق مذکور با بحران شدید آب و فرونشست دشت های خود مواجهه شده اند.
این بحران ، صاحبان ثروت و قدرت را متوجه مناطق نسبتاً حاصلخیز لرستان در دورود و نورآباد نموده است . دشت سیلاخور در دورود ، خود مبتلا به بیماری کم آبی شده است به طوریکه طی یک دهه اخیر سفره های آب زیرزمینی آن حداقل به میزان ۳ متر دچار فرونشست شده اند.
در این دشت حدود ۱۰۰ روستا با میانگین ۵۰ خانوار سکونت دارند که با موج بیشتر مهاجرت از روستا های اطراف و عشایر بر تعداد خانوارهای آنها افزوده میگردد.
دامداری در سطح معیشتی اولویت اول حداقل ۵۰ درصد از این خانوارهاست . با وجود چالش های ذکرشده ، گروه شستا در حال احداث یک گاوداری در نورآباد است و کارخانه شیر پگاه درخواست احداث یک گاوداری ۲ هزار رأسی دیگر در الیگودرز داده است و احداث یک گاوداری ۷ هزار رأسی نیز در دورود در حال اجرا میباشد.
آنچه در این میان مورد توجه مسئولین محترم نیست ، پیآمد های منفی این احداث هاست که به عنوان مثال در مورد شهرستان دورود برخی از آنها به شرح زیر است:
۱: نیاز به ۷۰۰ هزار لیتر یا ۷۰۰ متر مکعب آب حقیقی جهت شرب و مصارف بهداشتی در هر روز. به عبارت دیگر نیاز این گاوداری به آب 255500 متر مکعب در هر سال خواهد بود که سبب خشک شدن سفره های آب زیرزمینی منطقه و تعطیل شدن کشاورزی آن خواهد شد.
۲: نیاز سالانه این گاوداری به یونجه، کاه گندم و سیلوی ذرت به ترتیب 8900 ، 7500 و 38300 تن خواهد بود. نظر به کاهش و کمبود تولید منابع علوفه در منطقه، افزایش قیمت منابع علوفه ای حتمی خواهد بود و به دلیل عدم توانایی رقابت دامداران خرده پا برای خرید نهاده ، کلیه این کسب و کارهای کوچک و معیشتی بلعیده و برچیده خواهند شد که خود منجر به بیکاری عده زیادی از مردم منطقه خواهد شد.
۳: گرم شدن منطقه و آلودگی های ناشی از تولید گاز متان . به عبارت دیگر توسعه چنین گاوداریهای در لرستان در حکم همان فروشگاه های زنجیره ای است که با شیوه دامپینگ خود سبب تعطیل شدن فعالیت مارکت های کوچک شده است.
پیشنهادات :
نظر به اینکه امکان جذب و اشتغالزایی در لرستان و بسیاری استانهای محروم از طریق بخش صنعت و خدمات وجود ندارد و با توجه به اینکه تولید شیر مازاد نیاز فعلی کشور نمیباشد ، عدالت اسلامی حکم میکند که مسئولین محترم، اندک فرصت های باقیمانده در بخش کشاورزی را برای مردم حفظ کنند تا هر خانوار بتواند با سرمایه اندک خود زندگی کشاورزی و دامپروری را در سطح معیشتی ادامه دهد.
این وضعیت هیچ هزینه ای برای دولت نخواهد داشت و برعکس سبب رونق تولید و اشتغالزایی در منطقه خواهد گردید.
بنابراین شایسته و ضروری است دولت با ارائه یک لایحه به مجلس احداث گاوداریهای شیری با بیش از ۲۰۰ رأس را ممنوع و به صورت قانون مستند کند.
ایرلند یکی از کشور هایی است که علیرغم منابع آب و خاک نامحدود خود برای حمایت از تولید و اشتغال، این ظرفیت را تا ۱۰۰ رأس کاهش داده است.
در سایه ارز ۴۲۰۰ تومانی ، تعاونی ها و اتحادیه های دامپروری یکی از فاسد ترین بسترهای رانت و فساد در کشور هستند . این وضعیت با اختصاص بخشی از نهاده های دامی به کارخانجات خوراک دام ابعاد تازه ای به خود گرفته است.
تصمیم گیران مرتبط با این گردش مالی بسیار عظیم ( چندین هزار میلیارد ) افراد فاقد تخصص یا در حد کارشناسی در امور دامپروری هستند که بینش لازم را برای اختصاص سهمیه ، فرآوری و توزیع آن ندارند لذا به شدت لازم و ضروری است برای کنترل فعالیت کارخانه های مرتبط با خوراک دام که اغلب خوراک های نامتعارف را جایگزین نهاده های باکیفت نموده و نهاده ها را در بازار آزاد به فروش می رسانند، این تصمیم گیری به سطح اساتید متخصص و مجرب دانشگاه انتقال یابد .
(توصیه میشود از الگوی اجرا شده در استان لرستان در کلیه استانهای کشور استفاده شود )
همچنین لازم و ضروری است تغییری در ساختار تعاونی ها و اتحادیه های دامپروری انجام گیرد. در اکثر استانهای کشور این تشکل ها در اختیار خانواده های محدودی است که خود با پرورش دام و دامداری بیگانه هستند.
توصیه میشود دولت در حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی تعجیل نماید و یارانه را به طور مستقیم در اختیار مصرف کنندگان قرار دهد . نهاده های دامی را با قیمت آزاد و به وفور تأمین نماید و نرخ ثابتی برای آن در سراسر کشور تعیین نماید. این وضعیت تا حدود زیادی بستر رانت و فساد و واسطه گری را حذف و بر اهمیت کار و تلاش و تولید خواهد افزود.
در بخش خدمات توصیه می شود از گسترش فروشگاه های زنجیره ای در شهرهای با جمعیت کمتر از ۵۰۰ هزار نفر ممانعت شود و فروشگاه های ایجاد شده نیز تعطیل گردند.
نمی توان با ایدئولوژی مذهبی شعار مبارزه با سرمایه داری داد و هر روز بستر لازم را برای رشد سرمایه داران نوظهور و نوکیسه فراهم نمود.
و السلام علی من اتبع الهدی
دکتر مجید خالداری / عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان
رونوشت :
– وزیر محترم جهاد کشاورزی
– معاون محترم علمی و فنی ریاست جمهوری
– استاندار محترم لرستان