با تو ام که باران و سرما بر سرت ریخته و فرزندان مظلومت در آب و گل فروخفته اند و نگذاشتند که هیچ دستی برای یاری ات بیاید ! با تو ام ، مظلوم تر از تو کیست ، کجاست ؟
و برخی از ما ، اینجا ، چقدر دلسنگ بودیم آن روز که تصویر کودکانِ در گِل خوابیده ات را دیدیم و آنگونه سرد و ساکت از کنارش رد شدیم ، بی هیچ نشانه ای از همدردی و همدلی با کودکانت ؟ انگار نه انگار که روح داریم و روانِ آدمیّت !
اما اکنون برای همان عکس ها و همان فرورخفتگی در گِلاب ، گریبان چاک میکنیم و ضجه میزنیم و صدای شیون و فغانِ ما تا آنسوی کهکشان هم رفته است !
نه اینکه گمان کنی تغییر کرده ایم ! و نه اینکه فکر کنی هاتفی از غیب رسیده و ما را از خویشتنِ سنگی مان پشیمان کرده و اکنون صوفیِ صاف و سالک قاف و بشر دوست شده ایم ! نه ، ما همانیم ، همان سنگی که بودیم ! و این ضجه و شیون ها هم برای تو و کودکانِ مظلوم تو نیست !
ما نه تنها بهتر نشدیم بلکه حتی تَه مانده های صدق و صفا نیز در وجود ما نیست و از آن راستی و درستیِ اندکِ قبلی هم هبوط کرده ایم ! بهتر نشدیم ، ما سقوط کرده ایم ! بالا نیامده ایم ، ما فرو رفته ایم ! فرورفته در عمقِ ناراستی !
آری ، این ماییم که نه تنها برای کودکانت اشکی نریخته ایم ، بلکه برای اشک و آه و اندوه کودکانت نقشه ها کشیده ایم . ما عکسِ کودکانِ مظلوم غزه را نمادِ کودکان سیستانِ کرده ایم و همچون پرچمِ ظفر روی دست گرفته ایم و ضجه میزنیم ! گِلخُفتگی کودکانت بهانه ای برای عصیان کردن عقده های و طغیان کردن عقیده های ما گشته است!
آری ، ما مشمئز کننده تر از پیش شده ایم ! بی وجدان تر و بی ایمان تر از قبل شده ایم ! انسان فروشی به کام ما خوش نشسته و مکار تر از گذشته ایم !
با تو ام ، غزه ، تو که ایستاده ای همچنان و جهان شاهد نبردِ نابرابرت با فرعونیان است ! تو ایستاده ای و ادامه میدهی و سرانجام پیروز میشوی !
خدا به دادِ ما برسد ! که در جنگ با اهریمنِ جهل و خودخواهی ، ایمان و وجدانمان را باختیم ! مغلوب شدیم و بر شرافت تاختیم ! ما سقوط کرده ایم ! و به تسخیر ابلیس درآمده ایم !
پیشتر ها گاهی دروغی میساختیم برای نجات از مخمصه ای و کمی حالمان خوب میشد ! امروز اما دیگر با دروغ سازی حالمان بهتر نمیشود ، ارضا نمیشویم ! غزه ، ما مخمصه ساز شده ایم ، دروغ باز شده ایم ، با مخمصه سازی و دروغ بازی خوب میشویم !ما به شیطان تبدیل شده ایم !
غزه اگر میتوانی ، پس از اسرائیل به دادِ اسماعیلِ وجدان و ایمان ما هم برس که قربانیِ غرور و جهل ما شده است !
سیلاب اخیر در استان سیستان و بلوچستان ، باعث اتلاف و هدر رفت 2 میلیارد متر مکعب آب شده است . پخش سیلاب در پهنه هموار جنوبی استان سیستان و بلوچستان ، هدر رفت آب نیست !، اثر شوری زدائی سیلاب ، سیراب و مرطوب کردن خاک منطقه ، رشد و توسعه پوشش گیاهی ، کنترل گرد و غبار و تغذیه آبخوان های تشنه و جلوگیری از توسعه پدیده فرو نشست زمین از اثرات مثبت مهم پخش شدگی سیلاب در این پهنه و سایر گستره های مشابه در کشور است . کنترل و مهار سیلاب ها با احداث سد ها ، کانال ها و چکدم ها و … هر چند که موجب ذخیره سازی و کنترل جریان آب می گردد ، اما نباید غافل شد که دستکاری های حساب نشده در چرخه با شعور طبیعتر، آثار سوء وسیعتری می تواند داشته باشد که ضرورت دارد بسیار سنجیده و عاقلانه و کارشناسانه و با ژرف اندیشی و توجه به محیط زیست همراه باشد . بدیهی است که برای ایمنی سکونتگاه ها ، اقدامات طبیعی پادسیل سازی با هدف تامین آسایش مردم ، ضروری است، اما این مفهوم که جریانات سیلابی و پخش آب در پهنه های هموار، “هدر رفت آب است” نیز درست نمی باشد.
سیلاب اخیر در استان سیستان و بلوچستان ، باعث اتلاف و هدر رفت 2 میلیارد متر مکعب آب شده است . پخش سیلاب در پهنه هموار جنوبی استان سیستان و بلوچستان ، هدر رفت آب نیست !، اثر شوری زدائی سیلاب ، سیراب و مرطوب کردن خاک منطقه ، رشد و توسعه پوشش گیاهی ، کنترل گرد و غبار و تغذیه آبخوان های تشنه و جلوگیری از توسعه پدیده فرو نشست زمین از اثرات مثبت مهم پخش شدگی سیلاب در این پهنه و سایر گستره های مشابه در کشور است . کنترل و مهار سیلاب ها با احداث سد ها ، کانال ها و چکدم ها و … هر چند که موجب ذخیره سازی و کنترل جریان آب می گردد ، اما نباید غافل شد که دستکاری های حساب نشده در چرخه با شعور طبیعتر، آثار سوء وسیعتری می تواند داشته باشد که ضرورت دارد بسیار سنجیده و عاقلانه و کارشناسانه و با ژرف اندیشی و توجه به محیط زیست همراه باشد . بدیهی است که برای ایمنی سکونتگاه ها ، اقدامات طبیعی پادسیل سازی با هدف تامین آسایش مردم ، ضروری است، اما این مفهوم که جریانات سیلابی و پخش آب در پهنه های هموار، “هدر رفت آب است” نیز درست نمی باشد.