حکایت مورچه و شیر و سوسک
وقتی شورای سیاستگذاری تصمیم به اخراج نیروی مولد میگیرد!
به قلم : ناصر جمشیدی
با عرض سلام و ادب و خدا قوت خدمت همه شما دوستان گرامی و ارجمند
حکایت این روز های ما روستاییان درست شبیه داستان مورچه و سلطان جنگل و سوسک شده ! اجازه بدین اول کمی درد دل داشته باشم بعد اون حکایت زیبا و آموزنده رو خدمتتون عرض کنم !
روستا و روستاییان در گذشته نود درصد احتیاجات و نیازمندی های روزانه رو با تلاش و کوشش خودش تولید و رفع میکرد . و اتفاقا تولیداتش به گونه ای بود که حتی نیاز های شهر نشیان رو هم بر طرف میکردن !
اما الان و در این زمان ماجرای تولیدات روستایی و نیاز روستاییان تا حدود زیادی غمبار و تراژدیک شده . امروزه بسیاری از روستا نشینان حتی شیر و ماست و تخم مرغ و خیلی از مایحتاج روزانه خودشون رو هم از شهر وارد میکنن .
به عبارتی ساده تر: روستا نشینان به یک مصرف کننده تمام عیار تبدیل شدن که همواره چشم انتظار کمک های دولت و دولتمردان و شهر نشینان هستن منتظر هستن که دولت بیاد براشون کاری بکنه !
از لایروبی مسیر یک نهر و جوی آب گرفته تا ترمیم و بازسازی قنات ها . حتی اگه یک روز آرد به روستا نرسه تقریباً بیشتر مردم روستا نشین نمیتونن نون بپزن .
سیاست های اشتباه چه بلایی بر سر روستاها و مردم روستا آورده ؟
حکایت مورچه و شیر و سوسک
مورچه کوچکی بود که هر روز صبح زود سر کار خودش حاضر میشد و بلافاصله کارش رو شروع میکرد .
مورچه خیلی کار میکرد و تولید زیادی داشت و اتفاقا از کار خودش هم راضی بود و همیشه خدا رو شکر میکرد .
سلطان جنگل ، آقای شیر از اینکه مورچه بدون رئیس کار میکرد بسیار متعجب بود و این همه فعالیت و تولید رو باور نمیکرد !
شیر پیش خودش فکر کرد که اگر مورچه بدون نظارت میتونه این همه تولید داشته باشه به طور مسلم اگه رئیس داشته باشه تولیدش هم بیشتری میشه .
بنابراین سلطان جنگل یه سوسک رو که تجربه ریاست داشت و به نوشتن گزارش های خوب مشهور بود به عنوان رئیس مورچه استخدام کرد .
سوسک در نخستین اقدام برای کنترل مورچه ، ساعت ورود و خروج وضع کرد و چون به یک همکار برای تایپ گزارش ها و بایگانی و پاسخگویی به تلفن ها و… نیاز داشت یک عنکبوت استخدام کرد .
آقای شیر از گزارش های سوسک خیلی راضی بود لذا از سوسک خواست که برای تجزیه و تحلیل دقیق تر و شفاف تر نرخ و روند رشد تولیدی که به وسیله مورچه انجام میشه از نمودار هم استفاده کنه .
تا شیر بتونه این نمودار ها رو در شورای معاونان و مدیران جنگل به نمایش بذاره .
سوسک برای انجام این امور یک رایانه و پرینتر لیزری خرید و برای اداره فناوری و اطلاعات یک پروانه زیبا و طناز هم استخدام کرد .
شیر به سوسک دستور پیگیری کارها رو صادر کرد . سوسک به عنکبوت گفت و عنکبوت از پروانه گزارش آمار روزانه خواست . پروانه هم به مورچه دستور داد که هر روز گزارش کار خودش رو بنویسه و ارائه کنه تا نتیجه نهایی به آقای شیر و شورای مدیریت جنگل داده بشه .
مورچه که تا چند وقت پیش بسیار فعال بود و در محیط کارش احساس آرامش میکرد از این همه کاغذ بازی اداری و جلسات مکرر و نوشتن گزارش روزانه و داشتن روسای متعدد ، حسابی خسته و کلافه شده بود و نمیتونست به خوبی قبل کارش رو انجام بده .
شیر وقتی از نارضایتی مورچه آگاه شد به این نتیجه رسید که باید فردی رو به عنوان مدیر داخلی برای مورچه و واحد تولیدیش استخدام کنه و به همین منظور ملخ استخدام شد .
نخستین کار مدیر داخلی خریداری یک فرش و میز و صندلی اداری برای کارش بود . ملخ هم بالاخغ احتیاج به رایانه و دستیار داشت که اونا رو از اداره قبلی خودش به این اداره مأمور کرد تا به او در تهیه و کنترل کار ها و بهینه سازی فعالیت مورچه کمک کنن .
محیطی که مورچه در آن کار میکرد به مرور شلوغ و به مکانی فاقد شور و نشاط و انرژی تبدیل شده بود و همه نگران و پر استرس بودند چراکه گزارش های دریافتی نشون میداد که تولیدات مورچه به طور مرتب داره کمتر از قبل میشه.
به همین دلیل ملخ ، آقای شیر رو قانع کرد که برای رونق دوباره ی کار باید به مطالعات هوا شناسی و تحلیل شرایط زیست محیطی و مکان سنجی تولیدی بپردازه .
چون فکر میکرد با بررسی این موارد و تغییر اکو سیستم منطقه یا جابجایی محل کار ، بازده کار مورچه دوباره افزایش پیدا میکنه .
بنابراین شیر یک جغد باکلاس و باپرستیژ رو که به زبان دوم زرگری هم آشنایی داشت و خارجه هم رفته بود به عنوان مشاور عالی استخدام کرد تا امور رو دوباره بررسی کنه و گلوگاه ها و مشکلات پیش روی مورچه رو شناسایی کنه و یک راه حل نهایی تدوین کنه .
جغد سریع مرکز تحقیقات و آموزش رو به کمک استادان بزرگی همچون زرافه و الاغ و فیل و گاو راه اندازی کرد و بعد از سه ماه صرف وقت ، گزارشی در چند جلد تهیه کرد و در آخر نتیجه گرفت که مشکلات پیش آمده ناشی از وجود تعداد زیاد کارمندان است .
برای همین طرح بهینه سازی نیروی انسانی و چارت سازمانی مشاغل با تعریف پست ها و عناوین شغلی جدید رو تقدیم سلطان جنگل کرد تا با کاهش نیروی انسانی ، بهره وری افزایش پیدا کنه .
درست حدس زدید ، نخستین کسی که به عنوان نیروی مازاد از سوی آقای رئیس اخراج شد همون مورچه بدبختی بود که روزگاری بدون آقا بالاسر داشت کار خودش رو بدون عیب و نقص انجام میداد .
حالا هم تشخیص کاملاً درست بود ، زیرا مورچه به راستی دیگه هیچ انگیزه ای برای کار کردن و تولید نداشت .
و داستان این مورچه و شیر و سوسک و دستگاه عریض و طویل بروکراسی ، همون حکایت تلخ و غم انگیز ما اهالی روستاست که روزگاری با هزاران ذوق و شوق و انگیزه کار میکردیم اما امروز هیچ انگیزه ای نداریم .
این همون بلای بزرگی بود که تصمیمات های اشتباهِ شورای سیاستگذاری جنگل روی سر ما آوار کرد .
نویسنده : ناصر جمشیدی
از اهالی روستای درمن در استان مرکزی
مخاطب گرامی و ارجمند چنانچه در رابطه با این محتوا و نوشته آقای ناصر جمشیدی هرگونه دیدگاه و نظری دارید لطفاً در بخش دیدگاه های همین پست بنویسید . قدردان شما خواهیم بود که آگاهی ما را بیشتر میکنید
معرفی اجمالی شرکت توسعه دامپروری اندیشه مهر
لینک گروه تخصصی صنعت دام ایران در تلگرام
سیزدهم فروردین : روز گناهان کبیره است
هر زباله ، یک گناه است . با هر زباله که می سازیم گناهی مرتکب می شویم . گناهان مان را در کوه و جنگل و دشت و دمن می ریزم . در کوچه و خیابان و رودخانه و جویخانه .
گناهان مان را می ریزیم در حلق پرندگان در نَفَس آسمان .
گناهان مان را می پاشیم به صورتِ مادرمان زمین و سیلی می زنیم به شفقتِ خاک و به مهربانیِ آب .
ما به جهنم نمی رویم ما خودمان دوزخیم .
گناهان مان دست و پایمان را گرفته ، وبال گردنمان شده است ، وبالِ همه چیز .
زندگیِ ما شکنجه ای است برای بی پناهترین و معصوم ترین آفریدگان خدا .
به پشت سرت نگاه کن ! ببین چقدر نفرینِ گیاه و پرنده و آب و خاک پشتمان است ؟
سیزدهم فروردین اگرچه روز فرخنده و مبارکی در سنت ما ایرانی هاست اما روز گناهان کبیره ما ایرانیان است.
تو اما در آن روز گناه نکن !
تو اما گناهی را از زمین بردار !
تو می دانی که نیکو کاران به بهشت نمی روند ، نیکوکاران بهشت را می سازند .
حتی در جهنم و حتی در میان جماعت دوزخیان تو یک نفر بهشت باش . . .
” عرفان نظر آهاری “
به چه کسی رای بدیم؟ بخش هفدهم / یکی از مسائلی که باید خیلی بهش دقت بشه این هست که در روایات ما به یک مساله ای تصریح شده. اینکه در آخر الزمان شیعیان حقیقی باید دست از پیروی از ولائج بردارند. ولیجه چیه؟ اون کسی که به عنوان مرجع فکری آدم شناخته میشه. مثلا در زمان ما سلبریتی ها و بازیگران و رئیسان احزاب و ادمین های کانال ها و…
چرا اینجوری فرمودن؟ برای اینکه شیعیان باید به قدرت بالایی در استنباط و تحلیل وقایع برسند. و اینکه خود این ولیجه ها در خیلی موارد اشتباه میکنند.
این درست نیست که مومنین از خودشون تحلیل نداشته باشند و فقط نگاه کنن ببینن کدوم کانال چی گفته و کدوم روحانی و غیر روحانی از کی حمایت میکنند!
این اشتباه هست. تک تک مردم باید به قدرت تحلیل بالا برسند.
شما باید خودتون نظرات کاندیداها رو بشنوید و یکی شون رو انتخاب کنید.
به کی رای بدیم؟
بخش شانزدهم
مثلا آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان بزرگ ترین حامی نظام سرمایه داری در ایران حرفش این بود که اگه توی ساختن یک سد، چند صد میلیون هم یه نفر دزدی کرد اشکالی نداره. مهم اینه که اون سد ساخته شده!
یا میگفت ما باید مانور تجمل و اشرافیت راه بندازیم. یا میگفت اگه افرادی فقیر در زیر چرخ دنده های توسعه له بشن اشکالی نداره. عوضش پیشرفت میکنیم!
اما در نگاه اسلام حقیقی اینطور نیست. مثلا امام خامنه ای عزیز میفرمایند عدالت یعنی توزیع عادلانه همین امکاناتی که داریم.
اساسا نگاه نظام سرمایه داری و نگاه اسلام صد در صد مقابل هم هستند. نظام سرمایه داری “شیطان محور” هست
ولی نظام اسلامی “خدا محور”.
ما باید به کی رای بدیم؟
کسی که مخالف جدی نظام سرمایه داری هست.
اما کسی که تلاش میکنه نظام سرمایه داری رو پیاده کنه به هیچ وجه نباید بهش رای بدیم حتی اگه صدتا عکس با حاج قاسم انداخته باشه! حتی اگه صدتا فایل صوتی در تمجید و تعریف از اون فرد منتشر بشه.
ملاک باید دستمون باشه وگرنه با چهارتا فایل صوتی و عکس جوری فریبمون میدن و از احساسات ما سوء استفاده میکنن که نفهمیم از کجا ضربه خوردیم…