دروغ نگو ، تحریف نکن ، من دشمن نیستم
من پرویزم یک سیستانی صادق و متفاوت
به قلم : پرویز سارانی
سلام ، من پرویز هستم ، نه بیش و نه کم ، بنده ای سراپا تقصیر . مرا بدون خودم به تفسیر ننشین و تحمیل نکن پاره هایی که حتی در من نیست !
نیازی هم نمیبینم به دلسوزی های مشکوکی که داغ تر از کاسه آش شده و دلم را می سوزاند . مرا آنچنان سخت و ثقیل زیر سوال نبرید و معما گونه در پازل های پیچیده و نامأنوس به بازی نگیرید.
منی که هنگامه های درد ، دماوند می شوم ، منی که باخنده های آیناز و آراد تمام غم های دنیا را به مانند سد سیستان به رویم می بندم ، منی که با یک همدردی ، هم زبانی و هم کلامی ، غصه ها ، غم ها ، کینه ها و دلخوری ها را همچون سخاوت دریای مکران از یادم می برم ، منی که خوب می فهمم آرامش و امنیتم همچون هزار مثنوی رستم دستان و همبل بلوچ سرشار از محبت می شود ، منی که اهل دغل نیستم و با لبخندی آشتی می کنم !
پس به کدامین گناه مرا از دنیایم دزدیده اید و در برهوت خشک و بی آب و علف کویر رهایم کرده و هنگامی که حقم را مطالبه نموده ام ، زیر انبوهی از واژه های قلمبه و رفتار خشک و خشونت داغ و وعده های سراب و شماتت شلاق زمانه به گز سیستان آویزانم نموده اید ؟
گاهی معجون درهم تنیده حق پایمال شده ای هستم و باید عاملان را در روز روشن تیربار ببندند که آنان قساوت گونه ، ناعادلانه و غریبانه حقم را ضایع کرده اند و حال بی پروا مرا ساده لوح و دیوانه می خوانند که خودم را دو دستی چه سخاوت مندانه تقدیمشان کرده ام !
مرا درست معنی کنید و برای دور زدن اخلاق و معرفت انسانی و قوانین و احکام الهی به دروغ و دغل متوسل نشوید ، مگرجز حق و حقیقت سهم بیشتری خواسته ام ؟
چرا باید در مقابل انواع اتهامات شما و بنگاه های خبر پراکنی پیاده نظام تان سکوت پیشه سازم و همچنان برده ، مدح و ثناگوی خدایان دروغین شما باشم ؟
چرا نمی خواهید دیده شوم ؟ چرا دیده شدن من برایتان اینقدر سخت و صعب است ؟ منی که فراتر از وجودم در زندگانی مایه گذاشته ام تا گردباد ها ، طوفان ها ، بلایا ، نامهربانی ها ، بی مروتی ها ، بی تدبیری ها و بی عدالتی ها خیمه دل تنها و بی آلایشم را تهدید نکنند .
پس چرا ناجوانمردانه مرا تحریف می کنید و نیاز واقعی و جزیی مرا که همان چالش یقین و روراستی است را اینچنین بسیار پیچیده و معکوس جلوه می دهید ؟
من سخت نیستم ، من غول نیستم ، من آدم خوار نیستم ، من دشمن نیستم ، من دو رو و ناصادق نیستم ، من خائن و نامرد نیستم ، من ساده تر از صدای بلبل آواز خوان سحرگاهان ، زیباتر از ترانه ی باران های موسمی بلوچستان ، زلال تر از آب های چاه نیمه سیستان ، مقاوم تر و سخت کوش تر از سفال کلپورگان ، عمیق تر و ریشه دار تر از دریای مکران ، صادق تر ، امیدوارتر و بی ریاتر از نخل های سربه فلک کشیده ایرانشهرم .
من آنقدر صاف ، ساده ، بی آزار و آسانم که خود از این همه سادگی و آسانی گیج و سرگشته و در عجبم . مرا مرور کن و از روز های رفته بر من آگاه شو و از زلال آینه های بی غبار براندازم کن و حقم را در لایه های مخلوط و نامفهوم تعصب و لجاجت نپیچ !
خوب می دانم که چرا حق من ناحق شده است و هر آنچه که سهمگین و رعد آسا به مانند طوفان های صدو بیست روزه سیستان ورجاوند و باران های سیل آسا بلوچستان کهن و اصیل بر من نازل می شود ! دلیل آن صادق و متفاوت بودنم است .
اما من آسان هستم با حقوقی که خداوند به زیبایی و به روشنی به من داده و تو برای ندادنش لجوجانه سخت و پیچیده می شوی و این همه هجمه ، حمله ، ترفند ، تزویر و نیرنگ و تبلیغات وسیع و کرناهای کرکننده به راه انداخته اید ، اما همه چیز در اراده خداوندی که با این حجم شقاوت و تنگ نظری عده ای ، ناباوران را به باورم تبدیل نموده و حقا که عزت دهنده اوست…!
با سلام و درود .
مهندس عزیز .
دقیقا مشکل شما چی بود و از کی بود ؟؟
چه کسی حق شما رو نداده است مقدار اون حق چقدر است ؟؟