پایگاه سراسری پاترا

ارزیابی اپوزیسیون از منظر روانشناختی و رفتار شناسی

ارزیابی اپوزیسیون از منظر روانشناختی و رفتار شناسی

به قلم : علیرضا مهدوی 

واژه اپوزیسیون از لغت opposite انگلیسی گرفته شده و به طور کلی معنای مخالف یا متضاد را میدهد . اما در حوزه علوم سیاسی و جامعه شناسی که اتفاقا پر کاربرد ترین جایگاه این واژه است ، به معنای مخالف سیاسی حکومت مستقر تعبیر میگردد . 

به عبارتی ساده تر : اپوزیسیون ، مجموعه نیرو های مخالف یک ساختار حکمرانی هستند که برای براندازی و تغییر شرایط موجود تلاش های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی میکنند . همچنین میتوان این ادعا را نیز مطرح کرد که در حال حاضر تقریبا هیچ سیستم حکمرانی در جهان پیدا نمیشود که مواجه با اپوزیسیون نباشد .

گروه ها و تشکیلات اپوزیسیون مخصوص ایران را در حال حاضر و با در نظر گرفتن مجموع شرایط و براهین میتوان به سه بخش تقسیم بندی کرد :

۱: اپوزیسیون بخش درونی نظام 

۲: اپوزیسیون بخش بیرونی نظام

۳: اپوزیسیون تجزیه طلب

اپوزیسیون بیرونی نظام جمهوری اسلامی ایران را عمدتا گروه هایی تشکیل میدهند که خواستار سرنگونی مبنایی ، براندازی کلیت جمهوری اسلامی و جایگزین کردن آن با ساختاری سکولار و غربگرا هستند . اما همین گروه ها نیز در ارتباط با انسجام جغرافیایی و حفظ مرزها خواهان هیچگونه تجزیه نیستند !

از میان مخالفان بیرونی نظام جمهوری اسلامی ، بزرگترین و بیشترین جمعیت را کسانی شکل داده اند که خواستار ایجاد یک سیستم حکمرانی به شکل پادشاهی و سلطنتی هستند و تقریبا نظامی مانند پادشاهی سعودی را طالب هستند . 

اپوزیسیون درونی نظام که ماهیتی پیچیده تر دارند ، متشکل از بخشی از حاکمیت هستند که اساسا از سابقون انقلاب و تندرو های اوایل انقلاب و تسخیر کنندگان سفارت آمریکا در ماه های ابتدایی انقلاب بودند و هستند و در میان آنان حتی روسای قوه مجریه ، مقننه ، نمایندگان مجلس و بسیاری از مدیران عالیرتبه دولتی و حاکمیتی نیز مشاهده میشود .

ضمنا در کمال تعجب اکثر آنان از لایه های امنیتی نظام هم هستند که با ارکان اصلی و اساسی نظام مانند ولی فقیه فعلی ( رهبر معظم انقلاب ) و فرماندهی و تشکیلات سپاه پاسداران فعلی تضاد دارند .

اپوزیسیون بخش سوم که همان تجزیه طلبان هستند ، اگرچه از حیث کمیت و کیفیت هیچگاه عدد قابل توجهی نبودند اما به هر حال تحت انواع حمایت های لجستیکی و اطلاعاتی کشور های متخاصم ، همواره مایه دردسر در بخش هایی از جغرافیای دور دست ایران هستند . احزاب و گروه هایی مانند کومله و دموکرات جزو این دسته قلمداد میشوند .

در حال حاضر هر دو بخش اپوزیسیون درونی و بیرونی به انحائ مختلف در حال تضعیف نظام و ولایت فقیه فعلی هستند ، اما با شیوه هایی متفاوت . نکته جالب این است که عملکرد تضعیف کنندگی هر دو بخش مکمل یکدیگر میباشد .

یعنی مطالبی را که بخش درونی قادر به بیان صریح آن نیستند ، به بخش بیرونی محول میکنند تا مثلا از طریق شبکه های رسانه ای مانند BBC یا از طریق اینترنشنال گفته شود . البته مستندات مربوطه نظیر عکس ، فیلم و فایل صوتی توسط بخش درونی ( دیده بان تخریب ) تهیه میشود ولی نشر آنرا بعهده بخش بیرونی میگذارند .

روانشناسی اپوزیسیون درونی و بیرونی

اما نکته جالب درباره روانشناسی این دو طیف است . بخش بیرونی هم طالب وضع تحریم‌ های سخت اقتصادی علیه کشور هستند و هم طالب حمله نظامی اجانب به خاک کشور . اما بخش درونی تنها طالب اعمال تحریم‌ های شدید و بسیار سخت اقتصادی هستند ولی از حمله نظامی کشور های ناتو به خاک ایران پشتیبانی نمیکنند. 

اما دلیل این تفاوت چیست ؟

مهمترین دلیلی که میتوان ذکر کرد این است که بخش بیرونی اپوزیسیون که خارج نشین هستند ، هم از تحریم‌ های سخت اقتصادی علیه ایران آسیب مادی نمیبینند و هم از حمله نظامی به خاک ایران آسیب جسمی نمیبینند اما بخش درونی از تحریم‌ های سخت اقتصادی آسیب میبینند چون در حال حاضر اشرافی ترین قشر مملکت هستند و قبلا بسیاری از منابع ثروت کشور را در طی سالیان بسیار زیاد حاکمیت خودشان تصاحب کردند و مشکل مالی و اقتصادی ندارند . اما از حمله نظامی به خاک کشور آسیب جانی میبینند ، زیرا زیر بمباران های متوالی نظیر آن چیزی که در غزه اتفاق افتاد ، معلوم نیست که چه کسی کشته بشود و چه کسی زنده بماند .

دلیل دوم تفاوت مورد نظر این است که بسیاری از تئوریسین های بخش بیرونی کسانی هستند که دیگر ایرانی محسوب نمیشوند زیرا تابعیت کشور های غربی را دارند و قلب آنان برای منافع ملی غربی ها میتپد و اگر روزی نظام ایران هم سقوط کند ، اینها قصد بازگشت به ایران و زیستن در آن را ندارند و هیچگاه تابعیت غربی خود را ترک نمیکنند و شرکت در رسانه های فارسی زبان نظیر اینترنشنال یا BBC را تنها یک نوع کاسبی میدانند.

اما بخش درونی قصد دارند در آینده کل حاکمیت ایران و از جمله جایگاه ولایت فقیه را تصاحب کنند و قصد ندارند تملک کارخانجات ، بانکها ، معادن ، منابع نفتی و گلوگاه‌ های اقتصادی کشور را که قبلاً به اسم انقلابی گری و مذهبی بازی کسب کردند به کسی واگذار کنند .

به عبارت دیگر قلب و روح افراد بخش بیرونی با ممالک غربی است و حفظ تمامیت ارضی و حفظ جان میلیون ها ایرانی برای آنان هیچ اهمیتی ندارد ولی بخش درونی طالب تجزیه ایران و نابودی ایران نیستند چون درونی ها در ایران زندگی میکنند و نمیتوانند کارخانجات و منابع ثروتی را که غصب کردند رها کنند و بروند .

ضمنا اپوزیسیون بخش درونی ، جزو شبکه های امنیتی جمهوری اسلامی هم هستند و میدانند غربی ها پس از بی نیاز شدن از خدمات آنان بسراغ پرونده های آنان میروند و محاکماتی نظیر حمید نوری برای آنان درست میکنند .

احتمالا دلایل ریز دیگری هم برای تفاوت در استراتژی دو بخش مذکور وجود دارد اما عمده دلایل آن همین دو عامل بود .

حالا کارشناسان و تحلیل گران منصف و دلسوز کشور باید با شناسایی این تفاوت‌ ها برای خنثی کردن خطرات این دو بخش چاره اندیشی کنند و حتی الامکان سعی کنند همکاری و هماهنگی بین این دو بخش را کمرنگ کنند تا مردم عادی و شهروندان ایرانی کمتر آسیب ببینند .

و نکته پایانی این نوشتار از نظر اخلاقی : بیشرفی و رذالت ، سطوح مختلفی دارد و میتوانیم آن را درجه بندی کنیم . بدون شک درجه ( بزرگترین بیشرف و رذل ترین موجود ) را باید به همین اپوزیسیون درونی اختصاص بدهیم . مخصوصا که درجه نفاق اینان نیز بینهایت است .

نویسنده : علیرضا مهدوی

نویسنده و فعال مدنی ، لیسانس کتابداری ، مدیر و ایده پرداز لوازم کمک آموزشی ، از شهر جدید پرند 

مقالات و مطالب آموزشی بیشتری در اینجا بخوانید :

پیشگیری از اعتیاد با فوتبال ساحلی / حسین اقبال

ظرفیت های سیستان و بلوچستان و نقش مردم

دم خروس زده بیرون ، آقای مجتبی عالی کجایی ؟

اگر استعفا بدهم متوجه میشوید که اشتباه میکنید ؟

2 دیدگاه در “ارزیابی اپوزیسیون از منظر روانشناختی و رفتار شناسی

  1. tkdirews گفت:

    🔆توصیه های
    استاد فاطمی نیا (ره )برای مهمان نمودن فرشتگان به خانه هایمان

    ▫️ حدیث کسا زیاد بخونیم.
    ▫️ سعی کنیم نمازها تا جای ممکن اول وقت باشه.
    ▫️نماز قضا داشتن خیییلی اثر بدی داره.
    ▫️ چیز نجس تو خونه نگه نداریم. همه جای خونه مون همیشه پاک پاک باشه.
    ▫️ توی خونه داد نزنیم.
    حتی با صدای بلند هم حرف نزنیم.
    فرشته ها از خونه ای که توش با صدای بلند صحبت بشه میرن.
    ▫️حرف زشت و غیبت و دروغ و مسخره کردن و اینا هم که مشخصه.
    ▫️سعی کنیم طهارت چشم و گوش و زبان و شکممون رو تا جای ممکن تو خونه حفظ کنیم.
    ▫️ وقتی وارد خونه میشیم با صدای واضح سلام کنیم. حتی اگه هیچ کس نیست.

  2. بیگی گفت:

    در یکی از مدارس دور افتاده یاسوج معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این معلم جایگزین در یکی از کلاس ها سوالی از دانش‌ آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد ، بقیه دانش‌ آموزان شروع کردند به خندیدن و او را مسخره می‌ کردند.
    معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از اعتماد به نفس پایینی برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی های خود مورد تمسخر قرار می گیرد.
    زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانش‌ آموزان از کلاس خارج شدند ، معلّم آن دانش‌ آموز را فرا خواند و به او برگه‌ ای برگه‌ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچکس در مورد این موضوع صحبت نکند .
    در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند ، دستش را بالا ببرد .
    هیچکدام از دانش‌آموزان نتوانسته بود حفظ کند.
    تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.
    بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
    معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند.
    در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار می‌کرد و از بچّه ها می‌خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می‌داد.
    کم کم نگاه همکلاسی‌ها نسبت به آن دانش‌آموز تغییر کرد.
    دیگر کسی او را مسخره نمی‌کرد.
    آن دانش‌ آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلّم سابقش ” خِنگ ” می‌ نامید ، نیست ، پس دانش‌ آموز تمام تلاش خود را می‌ کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند.
    آن سال با معدّلی خوب قبول شد .
    به کلاس‌ های بالاتر رفت.
    در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
    مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است که در بیمارستان ابن سینای شیراز شهر صدرا صد ها پیوند کبد انجام داده است.

    این قصه را دکتر ملک حسینی در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود ، در صفحه اینستاگرام خود نوشته ، انسان‌ ها دو نوعند :
    نوع اوّل کلید خیر هستند . دستت را می‌ گیرند و در بهتر شدنت کمک کرده و به تو احساس ارزشمند بودن می‌دهند.
    نوع دوم انسان‌هایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بی‌ارزشی و بدشانس بودن را به او منتقل می‌کنند.

    این دانش‌ آموز می توانست قربانی نوع دوم این انسان‌ ها بشود که بخت با او یار بود. و آن معلم کسی نبود جز محمد بهمن بیگی اَبَر مردی بزرگ که چون ستاره‌ ای در دل شب های سیاه روزگاران درخشید و معجزه کرد.
    استاد بهمن بیگی نویسنده‌ ای چیره دست با ذهنی خلاق و مدیری لایق بود و نشان داد که اگر اراده باشد میتوان مردمی را از فرش به عرش رساند که نمونه آن دکتر ملک حسینی است.
    روحش جاودان و یادش گرامی.

    این داستان واقعی را برای هر کسی که میشناسید ارسال کنید تا تشکری باشد از همه معلمین درستکار ایران زمين !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *