گشت ارشاد بی خردی است
خواستید ابرو را درست کنید ، چشم را کور کردید
به قلم : عبد الرضا اعتمادیان
جایگاه دین در تربیت نسل ها و هدایت اخلاق انسانی در مدار سعادت از بدو تولد منادیان آن که عموماً پیامبران الهی بودند و سپس فیلسوفان و حکیمان و ادیبان قرار داشتند یکی از بارز ترین مصادیق کار نیک انسانی بوده است و نمی توان آن را کتمان کرد .
با بررسی تطبیقی و آناکرونیسم تاریخی همه ادیان و مذاهب نیز به این نتیجه خواهیم رسید که مولفه هایی همچون گذشت و رافت و مهربانی منادیان دین ، در جذب کردن انسان ها به کانون تفکر آنان بیشترین سهم و نقش را داشته است .
حال بگذریم که بسیاری از دکان داران و کاسیان دین به خاطر منافع فردی و گروهی خود و برای دستیابی به قدرت و ثروت ، بر اصل و ذات دین اما و اگر های زیادی وارد کردند و از باید ها نباید های فراوانی سخن ها رانده اند که هیچگونه ریشه و پیشه ی الهی ندارند . اما باید گفت زمان و مکان باید ها و نباید ها و جایگاه دستور ها ، از زمین تا آسمان فرق دارد . دیگر نباید بی محابا تازید !
چرا که زمان کنونی ، زمان هوش مصنوعی و خرد ورزی بر اساس 01 است که اخلاق انسان ها را خارج از مرز های قراردادی کشور ها پرورش می دهد . غرب و شرق هم نمیشناسد . مانند اکسیژن در هر کجا لازمه نفس کشیدن باشد حضور دارد به قول سعدی که میفرمایید « هر نفسی که فرو می رود مُمِدّ حیات است و چون بر آید مُفَرّح ذات »
آری اندیشه و نگاه امروزی بر اساس خرد ورزی جهانی ، مانند اکسیژن است که هر شخصی یا جمعی و یا ملتی آن را به آسان گیرند . زندگی می یابند و از آن شادی می آفریند ولی اگر به مانند کره شمالی و ایران خلاف جهت رودخانه جهانی خود را قرار دهند جز مرگ و نیستی و تخریب منابع مادی و انسانی بر جامعه خود ارمغانی نخواهند داشت .
« چونکه انسان امروزی برخلاف گذشته ها بیشتر از همیشه نیازمند همدیگرند و هم پیکرند . به قولی در عین کثرت به وحدت نیاز دارند » . بگذریم که در این باره سخن کوتاه باید گفت .
حجاب داشتن و نداشتن در دنیایی امروز مشکل انسانها بویژه جامعه ایرانی نیست بلکه مشکل اصلی نداشتن مکانیسم های تولید خرد و اندیشه در راستای ثروت آفرینی جمعی میباشد .
نداشتن اندیشه های مبتنی بر تعامل تطبیقی و فقدان خرد ورزی در راستای ایجاد انطباق و پیوستگی اجتماعی بدون شک برای حکمرانی جمهوری اسلامی مشکلات اساسی به بار می آورد .
اگرچه ادیان و مذاهب در بطن و متن خود نسبت به اقتصاد و ثروت و معیشت نگاه ویژه ای داشتند اما این بدان معنی نیست که فرمول های اقتصادی هم باید بر اساس فقاهت و تفاسیر مذهبی بنیان گذاشته شوند .
همین نگرش فقاهتی و تفسیری به اقتصاد و سیستم پردازش پولی و تولیدی بود که امروز با انبوهی از چالش ها در مدیریت منابع اقتصادی و تولیدی و معیشتی مواجه شده ایم به گونه ای که سکه تولیدی اینجا از پهن ارزان تر است .
تولید علم و ثروت نیز مثل باران نیست که از آسمان به زمین ببارد بلکه علم و ثروت هر دو باید روی همین زمین و توسط انسان ها ایجاد شوند . آنهم نه مثل گندم دیم بلکه باید بر اساس شاخص ها و معیار های دقیق صورت بگیرد .
اولین و مهمترین ابزار دسترسی به علم و ثروت دارا بودن سعه صدر و شکیبایی در تعاملات داخلی و بین المللی است که متاسفانه آن نیز با شعار های غرب ستیزانه و شعار های مرگ بر این و آن مانند خوره در وجود نظام افتاده و به سرطان تبدیل شده است .
سرطانی که هیچ شیمی درمانی به آن اثر نمی کند اگر هم کار ساز باشد دستگاه تزریق آن به دست جنگ بازان و سوداگران ناآرامی ها گم شده و عده ای آن را ربوده و نمی گذارند منادیان بسم الله الرحمن الرحیم سخنی برای گفتن داشته باشند .
در چنین حالتی ست که یک امام جمعه مانند صدیقی های ناصدق ، چماقداران به اصطلاح مردمی با نام دین ، جوانان را دین گریز می کنند و به جای کنترل فساد سیستماتیک درونی به جان جوانان تعرض می کنند . که نه تنها حاصلی جز گذر از دین و عفت عمومی نتیجه دیگری نخواهد داشت بلکه به مانند سلطان بند باز ماهواره ی خانه ها ، شکست سخت بر قانون گذاران و منادیان آن در پی خواهد داشت.
به نظر میرسد که موضوع حجاب و تمرکز قوای نظام روی مسئله پوشش زنان و دختران بیشتر نقش همان نخود سیاه را دارد تا یک برنامه ایدئولوژیک و اسلامی . با این حال اگر حتی بپذیریم که دنبال کنندگان این موضوع واقعا در نیت خود صادق هستند ، اما متد و روشی را که دنبال کرده اند به هیچوجه قابل پذیرش نیست .
راه حل مسائل مرتبط با حجاب و پوشش زنان ، برگرداندن گشت ارشاد و تهدید و بگیر و ببند های گذشته نیست نیست بلکه تسلیم در برابر مطالبات به حقه و قانونی مردم است نه لج بازی و سمبادهکشیدن روی اعصاب جامعه . دوباره تکرار میکنم که این همه پافشاری بر ظاهر سازی دینی برآیندی جز فروپاشی و اضمحلال دین واقعی به دنبال ندارد . چراکه میگویند اگر دینی چنین سعادت بشری می پروراند پس ما را به خیر او امیدی نیست!
نویسنده : عبد الرضا اعتمادیان
نوشته ها و محتواهای بیشتری از جناب آقای اعتمادیان در لینک های زیر مطالعه فرمایید:
حکیم عمر خیام ندانم گرای بزرگ تاریخ
بیست وذهشتم اردیبهشت ماه هر سال روز پاسداشت و گرامیداشت اندیشمند بزرگ ایرانی ، حکیم عمر خیام نیشابوری است .
تقويم خورشيدی مورد استفادهٔ ايرانيان ، در تاریخ ششم مارس ۱۰۷۹ ميلادی توسط خيام حکیم تكميل شد و به تقويم جلالی معروف شد چرا كه در زمان حكومت « جلالرالدين ملكشاه » تنظيم شده بود. اين تقويم بسیار دقيق تر از تقويم ميلادی است چرا كه عدم دقت آن در هر ۳۷۷۰ سال فقط يك روز است، حال آنکه عدم دقت تقويم ميلادی در هر ۳۳۳۰ سال یک بار رخ میدهد.
حکیم عمر خیام نه تنها رياضی دان و منجمی بزرگ بود بلكه در سرودن رباعیات نيز شهرت جهانی دارد . رباعيات او در سال ۱۸۳۹ توسط « ادوارد فيتز جرالد » به انگليسی ترجمه شدند و غربی ها از همين طريق با مضامين رباعيات او آشنایی پیدا کردند.
بسیاری از مردم خیام را یکی از بزرگترین و نخستین شکاکین و به بیانی پدر « ندانم گرایی » ایران میدانند.
« ارنست رنان » فیلسوف فرانسوی می گوید: « خیام، این رند هوشیار، برادر گوته است و نباید فراموش کرد که از جمله کافران بزرگوار دنیای اسلام است .»
« فردریک روزن » معتقد است که : « خیام یعنی شراب ».
« الفردتنی سون » نیز خیام را « کافر کبیر » می نامد.
بسیاری وی را، عالمی آگاه و تیز بین و ریاضیدانی زیرک و فیلسوفی با آثار بی نظیر می شناسند.
« موریس مترلینگر» در کتاب خدا و هستی در تحلیل افکار خیام اینچنین می گوید : « از دو حال خارج نيست ، يا خدا قبلاً می داند من چه خواهم كرد و يا نمی داند. اگر نمی داند كه در اين صورت خدا نيست و در صورتی كه می داند چگونه انتظار دارد كه من كاری بر خلاف دانايی او بكنم و با رعايت اين دو نكته چگونه مرا بعد از مرگ مسئول نموده و كيفر خواهد داد.»
این تحلیل اشاره ای است به رباعی زیر :
« من مِی خورم و هر که چو من اهل بوَد
مِی خوردن من به نزد حق سهل بوَد
مِی خوردن من حق از ازل می دانست
گر مِی نخورم علم خدا جهل بوَد
خیام در اشاره به عدم باورش به بهشت و جهنم نیز می گوید:
« گویند کسان، بهشت با حور خوشست
من می گویم که آب انگور خوش ست
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کاو از دهل شنیدن از دور خوشست »
«تا چند زنم به روی دریا ها خشت
بیزار شدم ز بت پرستان و کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت»
«گويند: بهشت و حور عين خواهد بود
و آنجا می ناب و انگبين خواهد بود
گر ما می و معشوقه گزيديم چه باك؟
آخر نه به عاقبت همين خواهد بود؟»
ــــــــــــــ
اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید: