یادگاری شهیدان دهنه سر سفیدرود
شاید خیلی از مردم عادی نتونن درک کنن که یه قمقمه پوسیده و درب و داغون مگه چی داره و چه ارزشی داره که بعضی از آدما اونو بیست سی سال نگه میدارن و ازش مراقبت میکنن!
اما واقعیت اینه که برای یک مادر شهید و یا برای یک دختر شهید سی سال که چیزی نیست ، سیصد سال هم بگذره اون قمقمه رو میذارن روی چشم خودشون و حتی میتونن تا ساعت ها باهاش حرف بزنن!
چیزایی که از شهدا باقی مونده برای خانواده هاشون خیلی خیلی ارزشمنده . یادگاری های باقی مونده از شهدا به راحتی میتونه خاطره سازی بکنه و برای میلیونومین بار دوباره یه دختر شهید یا مادر شهید رو ببره توی نقطه صفر سی چهل سال پیش!
روستای دهنه سر سفیدرود در دوران هشت سال دفاع مقدس شونزده تا از بهترین و ناب ترین پاره های تن خودش رو تقدیم خاک و پرچم کشور کرده . شونزده تا شهید دسته گل!
از این شهدای عزیز ، یه سری وسایل و لوازم و مخصوصاً از شهید بهرام سلیمانی تعداد زیادی دست نوشته و سند باقی مونده که چند سال پیش اینا رو در مراسم پاسداشت شهدا که هر ساله در اوایل نوروز برگزار میشه ، آورده بودن تا مردم ببینن!
بنده هم تعداد زیادی عکس از این اسناد و لوازم گرفته بودم که یه تعداد از عکس ها نمیدونم چی شدن و یه تعداد رو داشتم که گفتم اینجا برای مردم بذارم تا ببین!
دکور مراسم یادبود شهدای روستای دهنه سر سفیدرود
شهید سید کاظم میراحمدی اولین شهید روستای دهنه سر
در تابستان بسیار داغ و سوزان سال۱۳۶۲ یعنی دقیقا ۴۰ سال قبل در گرما گرم جنگ در منطقه پاسگاه زید، جمعی تیپ مستقل ۷ ولیعصر خوزستان — لرستان معروف به منطقه ۸ بودیم .
مردی بد ریخت و بد ترکیب و بی قواره و بد زبان و بد اخلاق و عبوس، مسئول تدارکات تیپ بود که همه ی کمک های بی شمار و بی حساب و کتاب مردمی در اختیارش بود و چند انبار مملو از کالا و پوشاک و تغذیه در تحت سیطره اش قرار داشت .
در توزیع کمک های مردمی بین رزمندگان تبعیض آشکار قائل بود و به نیرو های لرستانی هیچی نمی داد و بسیار خسیس بود، از این رو ما لرستانی ها، نام تیپ را به تیپ ۷ ولی گدا تغییر نام دادیم و در محاورات و مجالس خودمانی و محفلی می گفتیم تیپ ۷ ولی گدا .
این مرد مفت خور و بداخلاق ،شهدای خرم آبادی را شهید نمی دانست و همیشه تکیه کلامش این بود که : (( ی دزفیلی شهید بیسه، ۲ تا خرم آوادی هم مورده ))
یعنی یک نفر دزفولی شهید شده و ۲ نفر خرم آبادی هم مرده است .
در فرخنده شبی و مبارک سحری، بچه های رزمنده لرستان با یک حرکت انقلابی به انبار پوشاک تیپ پاتک زدند و کتک مفصلی به رئیس تدارکات زدند و بعد از آن کتک کاری، دیگه جرات نمیکرد اون لفظ را تکرار کنه .
آدم بسیار ترسو و پرخور و بی سوادی بود، ما اسمشو گذاشته بودیم لوعینه اسیاو ( آسیابان)
میدانید این مرد کیه ؟؟؟
این مرد کسی نبود جز محمد رضا مخبر دزفولی ، معاون اول رئیس جمهور
شرکت تعاونی نیلوفر آبی دهنه سر سفیدرود
اطلاعیه هیئت مدیره:
با سلام و احترام خدمت اهالی محترم روستای دهنه سر سفیدرود
بدینوسیله به اطلاع سهامداران محترم تعاونی نیلوفر آبی میرساند که جلسه گزارش عملکرد شرکت تعاونی توسط هیئت موسس شرکت در روز پنجشنبه مورخ ۱۴۰۳/۰۶/۲۲ ساعت ۱۷ ( پنج عصر ) در مسجد حضرت ابولفضل علیه السلام برگزار میگردد. از سهامداران و علاقه مندان دعوت میشود در این جلسه حضور به هم رسانند.
باتشکر هیئت مدیره شرکت تعاونی نیلوفر آبی دهنه سر
گروه فرهنگی روستای دهنه سر سفیدرود