انتخابات و نقش آن در عبور از دیکتاتوری
به قلم: کسری قربانی
خودکامگی احزاب نوع جدیدی از دیکتاتوری در ایران است که باید بساط آن برچیده شود
۱۱۵ سال سابقه انتخاباتی. سال ۱۲۸۵ اولین دوره انتخابات در ایران
این یک موضوع اجتناب ناپذیر و قابل درک است که باید از تهدید حکومت های دیکتاتوری و توتالیتر در هر شکل و عنوانی بترسیم. اما به هر حال تجربه هزاران ساله بشر نشان داده است که دیکتاتورها رفتنی بوده و این مردم و ملت ها هستند که میمانند. این فرایند خلاصه ترین سرنوشت یک حکومت دیکتاتور و خودکامه است که در تاریخ ثبت شده برای عبرت جهانیان.
اینکه فردای پس از سقوط دیکتاتورها چگونه و با کدام مکانیسم سیاسیو اجتماعی بتوانیم جامعه را به سوی سعادت و کمال هدایت کنیم تا شاهد تولد دوباره خودکامگی در قالب های جدید نباشیم دارای اهمیت بسیار زیادیست و حتی از خود انقلاب و سقوط دیکتاتور هم مهمتر است.
نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی همراه با مردمی که تازه با پدیده انتخابات آشنا شده اند
بیایید بیشتر آگاه شویم و دقیق تر به مسئله نگاه کنیم. اصلا ما به چه حکومت و ساختار حکمرانی میتوانیم عنوان دیکتاتور را بدهیم؟ آیا این موضوع دارای ملاک ها و شاخص های مدون و استانداردی ست یا به هرکس و هر حکومتی میتوانیم عنوان خودکامه را اطلاق کنیم؟
همه یا بسیاری از مردم شعار ( مرگ بر دیکتاتور ) سر میدهند اما حقیقتا چند نفر از همین مردم هستند که معنای واقعی دیکتاتور را میدانند؟ چه تعداد از مردم شهر ها و روستاهای ما اطلاع دارند که یک حکومت دیکتاتوری و خودکامه چه ویژگی هایی دارد؟ واقعا چند نفر از افراد جامعه را میشناسید که توانایی تحلیل درست این موضوع را دارند و به طور دقیق و کامل میدانند که حکومت های خودکامه از چه راه هایی برای ادامه ی حیات سیاسی خود و استعمار و استثمار مردم استفاده میکنند؟
ریش سفیدان محله بازار تهران، ناظر شعبه رای گیری سال ۱۲۸۵ شمسی
هیچ وقت و هیچگاه جاهلانه و از روی ناآگاهی شعار های رهبران اغتشاشات و لیدرهای اعتراضات را تکرار نکنید چون قطعاً به گمراهی خواهید رفت و به سیاهی و تباهی کشیده خواهید شد. هر سیستم حکمرانی اگر ۳ رفتار و منش زیر را انجام دهد و در مناسبات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داخلی یا خارجی خود بکار گیرد میتوانیم به آن حکومت بگوییم که دارای ویژگی دیکتاتوری و خودکامگی است. در واقع معنا و مفهوم اجتماعی و سیاسی دیکتاتور و خودکامگی چیزی فرا تر از معنای لُغَوی و ظاهری آن است.
استعمار ، استحمار ، استبداد
معتمدین ناظر بر انتخابات مجلس شورای ملی در تبریز سال ۱۳۲۰
۱: استعمار
اولین گام و اقدام موثر یک سیستم حکمرانی برای نیل به فرایند دیکتاتوری و خودکامگی استعمار مردم خویش است. و استعمار که ریشه در ( عمران ) دارد به معنای بهره برداری از جان و مال و افکار مردم برای رسیدن به خواسته های فردی و شخصی حکمران است.
توضیح ساده معنای استعمار: بیرون کِشیدن شیره ی جان مردم توسط فرد یا افرادی در فرادست حکمرانی صرفاً جهت مطامع و منافع فردی و گروهی خود از تمام راه های غیر قانونی و غیر انسانی. همه دیکتاتور ها این کار را انجام میدهند آنهم در اولین فرصتی که بدست می آورند. دزدی، فساد، اختلاس، اعدام و تمرد از قانون فاحش ترین و ابتدایی ترین علائم این مرحله است.
اما خب این نکته را نیز باید بدانیم که تمرکز یک دیکتاتور صرفاً روی ثروت جامعه نیست و یا حداقل در الویت نیست. دیکتاتور هرگز دوست ندارد که برود و آنچه را که اندوخته است رها کند . برای همین است که یک دیکتاتور قبل از هرگونه استعمار روی ذهن و فکر جامعه تمرکز میکند. دیکتاتور ها ابتدا از روش ها و منش های خاصی استفاده میکنند تا مردم کشور به خودش، افکارش و آرمان های استعمار گرایانه اش ایمان بیاورند و با جان و دل هرآنچه را که مد نظر حکمران است بپذیرند و انتقاد و اعتراض نداشته باشند.
این موضوع و این مرحله از استعمار رابطه تنگاتنگی با ویژگی دوم دیکتاتور ها دارد که متاسفانه اغلب پنهان است و کمتر کسی ست که به طور دقیق و شفاف متوجه آن باشد.
پوستر تبلیغاتی بتی صدر، اولین دوره ریاست جمهوری ایران
۲: استحمار
تعبیر ساده ، آسان و قابل لمس استحمار را میتوان در ( گول زدن و خر کردن مردم ) معنی کرد. یعنی حکومت و حکمران به صورت خیلی واضح و آشکار از مردم خویش و منابع طبیعی کشور خود دزدی میکند و فساد سر تا پای سیستم را گرفته است اما در همان حال با استفاده از ابزار های متنوع رسانه ای و خبری همه این مناسبات فسادزا را از چشم و ذهن مردم خود پنهان نگه میدارد.
شاید بتوان گفت که اولین مرحله ی دفاعی دیکتاتور ها همین است. دیکتاتور هیچ وقت اصلاح نمیشود و تا آخرین لحظه روی اصول خودکامگی اصرار و پافشاری میورزد. موضوع بسیار مهم دیگری که در رابطه با استحمار باید مورد توجه و دقت قرار دهیم این است که گول زدن و خر کردن مردم فقط در رسانه های رسمی منحصر نمیشود.
دیکتاتور ها از اینکه با تعبیر و عنوان ( دیکتاتور ) مورد مخاطب قرار بگیرند شدیداً متنفر هستند لذا هرکاری میکنند و به هر وسیله و ابزاری متوسل میشوند تا نگرش مردم را تغییر دهند. برای همین است که علاوه بر فعالیت های گسترده رسانه ای و تبلیغاتی، یک سری اقدامات و فعالیت های نمایشی هم انجام میدهند. صد البته بزرگنمایی این نمایشها نیز بخش جدایی ناپذیر از کارهای روزانه ی رسانه های رسمی اوست.
یک نمونه ی قابل لمس از این فعالیت های نمایشی: دیکتاتور ها یک مجلس یا پارلمان فرمالیته و عروسکی ایجاد میکنند. در واقع بهترین کار برای نشان دادن این موضوع است که بگویند و ادعا کنند که نمایندگان شما مردم در تمام مناسبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور دخیل هستند. دیکتاتور ها با این روش در واقع میخواهند به مردم بگویند که ما ( صاحبان کشور ) صدای شما را به خوبی میشنویم و در برنامه ریزی های ریز و درشت ، وضعیت شما مردم را حتما لحاظ میکنیم.
حالا در این مرحله و برای قطعی کردن این نمایش های پوپولیستی و عوام فریبانه در ذهن و فکر جامعه یک وسیله دیگر نیز باید مورد استفاده قرار بگیرد. اینجاست که سر و کله احزاب سیاسی پیدا میشود. حزب سیاسی در جوامع توتالیتر و دیکتاتوری در واقع چیزی جز یک سازمان و نهاد به ظاهر مردمی برای مشروعیت بخشی به حکمرانان خودکامه نیست تا بدین وسیله تسلط مشروع خود را بر مردم قطعی کنند.
بارز ترین شکل حضور احزاب سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به توتالیتر ها را در فرایند انتخابات میتوانیم ببینیم. پارلمانِ دیکتاتور ها معمولا چند حزبی هستند چون پارلمان های تک حزبی به طور علنی گویای این داستان هستند که ما دیکتاتور هستیم. محمد رضا شاه پهلوی با تمام تلاشی که برای ایجاد حزب رستاخیز کرد اما هرگز نتوانست چهره خودکامگی خود را از جوامع بین المللی پاک کند. همچنین حزب بعث برای صدام حسین نتوانست چهره ای دموکراتیک بسازد.
تبلیغات انتخاباتی بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری ۵۸
احزاب سیاسی چگونه به نفع توتالیترها تمام میشوند؟
دیکتاتور باید به جامعه خود القا کند که اگر کمبودها و مشکلاتی در جامعه وجود دارد و زندگی برای طیف وسیعی از مردم سخت و دشوار شده است، مقصرِ آن حکمران نیست. اما به هر حال حکمران در تلاش است تا تمام این معضلات را اصلاح کند و مردم هم باید از شخص حاکم در هر جایی که هستند قدردان باشند. همین دلیلِ بسیار بدیهی و ابتدایی کافی ست تا در ساختار حکمرانی کشور و گروه های اجتماعی و احزاب سیاسی همان دوگانه قدیمی و همیشگی ( پلیس خوب و پلیس بد ) ایجاد گردد. احزاب سیاسی بهترین وسیله برای ایجاد و تولید چنین پدیده ای در اتمسفر اجتماعی کشور هاست.
تبلیغات انتخاباتی مسعود رجوی در سال ۵۸
اساساً پارلمان و مجلس در سیستم های خودکامه اینگونه ست که نماینده های به ظاهر مردمی در این پارلمان ها به دو حزب تقسیم میشوند. و مردم این تقسیم بندی را کاملاً عیان و آشکار میبینند. گروه نمایندگان خوب و گروه نمایندگان بد. مردم غالبأ تحت تاثیر این تقسیم بندی قرار میگیرند و ناخواسته در زمین سیاسی دیکتاتور ها بازی میکنند . غافل از اینکه تمام این جناح بازی ها و حزب سازی ها چیزی جز سیاهبازی حکومت نیست چراکه پول و هزینه ی این گروه بندی های سیاسی از جیب حاکم و حکمران خرج میشود .
ولی در هر جامعه حتی ابتدایی ترین ترین و عقب مانده ترین جوامع نیز تعدادی روشنفکر و افراد آگاه و نخبه وجود دارد که خامِ اینگونه بازی های سیاه و نمایشی نمیشوند. این نخبگان و آگاهان با شناخت دقیق از مکانیسم های سیاسی به مبارزه و مقابله با استحمار برمیخیزند. تا جایی که دیگر حنای حکومت رنگ خود را از دست میدهد و مردم هم نسبت به چنین سیاست های استحماری آگاهی پیدا میکنند. نقطه عطف این آگاهی عمومی آنجاست که مردم از حکومت و حکمران طلبکار میشوند و وی را ملزم به پاسخگویی میکنند.
حالا حکمرانی که خود و سیستم فاسد خود را مقدس میداند و نمیخواهد اصلاح شود دست به چه اقداماتی میزند؟ خوب جواب مشخص و مبرهن است. در این زمان سیستم خیلی راحت و آسان و صد البته ناگزیر و ناچار وارد فاز استبداد میشود. سیستم دیکتاتوری حالا آنقدر به خود و توانایی های سیاسی و اجتماعی خویش مغرور میشود که فکر میکند قوی تر از آن است که مورد بازخواست و مطالبه گری مردم قرار بگیرد. سیستم خودکامه در این توهم است که هیچ کس نمیتواند به گرد پایش هم برسد!
این نقطه در واقع همان نقطه کانونی و بسیار خطرناک جامعه است چراکه دیکتاتور و سیستمِ او ( به تعبیر قرآن آل فرعون ) چاره ای ندارد جز اینکه به سمت خشونت و بکارگیری اسلحه و کشتار برود . این موضوع بارز ترین نشانه دیکتاتور هاست . در سالهای اخیر همه ی ما با این آخرین فعالیت خودکامگی دیکتاتور ها در چند کشور منطقه خاورمیانه کاملاً آشنایی پیدا کرده ایم و آن را دیده ایم. البته این نکته را نیز میدانیم که وقتی حکومت توتالیتر و خودکامه وارد این فاز میشود در واقع مهر تایید به سرنگونی و فروپاشی خود زده است.
دیکتاتور ها چگونه سقوط میکنند ؟
سقوط و زوال سیستم های دیکتاتوری و خودکامه از طریق یکی از ۲ روش زیر است. یا دچار انقلاب مردمی و شورش سراسری میشوند و یا مستقیماً از سوی مجامع بین المللی و سایر قدرتهای جهانی مورد تهاجم و فروپاشی قرار میگیرند.
کشوری که دارای منابع غنی طبیعی است و نیز در آستانه انقلاب مردمی و فروپاشی قرار دارد یک لقمه بسیار چرب و نرم برای تمام قدرت های بین المللی و جهان خوار است تا به بهانه آزاد کردن کشور و کمک به مردم ، حمله نظامی خود را آغاز کنند و تجربه سالهای گذشته در شمال آفریقا و خاورمیانه نشان داده است که عموماً این تهاجم و حمله به صورت ائتلاف بین المللی چند کشور انجام میشود.
به عبارتی ساده : تا الان یک فرد و سیستم خودکامه در حال تاراج منابع غنی آن کشور بود اما از حالا به بعد منابع کشور تحت تاراج و غارت شدید چند کشور خارجی قرار میگیرد. کشوری با چنین مشخصات و ویژگی هایی اگر ضعیف و عقب افتاده نیز باشد ، در آستانه فروپاشی خود استعداد بسیار بالایی برای تجزیه شدن و جنگ داخلی دائمی نیز دارد .
نمونه بارز و آشکار برای اینگونه سقوط کردن که جنگ داخلی ویرانگری در پی دارد را میتوانیم در مورد کشور لیبی و معمر قذافی ببینیم. یعنی در واقع در این کشور و این مرحله هر کس و هر گروهی که تفنگ و فشنگ و نفرات بیشتری داشته باشد قوی تر است و داعیه ی حکمرانی بعدی را دارد. ملموس ترین نمونه آن را میتوانیم در مورد لیبی ببینیم .
شاید بهترین راه برای خلاص شدن از شر دیکتاتور که به نفع مردم همان جامعه نیز باشد چیزی جز انقلاب مردمی نیست . همان مسئله ای که درباره کشور و مردم یمن شاهد بودیم .
دیکتاتوری احزاب اختراع ایرانی
تا اینجا به صورت مفصل درباره دیکتاتوری اشخاص و حکمرانی های توتالیتر گفتم اما اکنون باید نوع جدیدی از خودکامگی را تشریح کنم که بسیار بدیع بوده و توسط ایرانیان در طول سی سال اخیر اختراع شده است .
تقریباً میتوان گفت که از اواخر دهه شصت و یا اوایل دهه هفتاد در فضای بالادست سیاسی ایران دیدگاه و تفکری شکل گرفت که در آن دیدگاه عده ای از صاحبان قدرت که بعضاً جایگاه های کلیدی و حساسی را در اختیار داشتند به این باور و هماهنگی رسیدند که باید به هر نحو ممکن از ساختار نظام و انقلاب عبور کنند و تشکیلات مخصوص به خود را در تمام زوایای جامعه ایجاد نمایند. این مسئله شروع داستانی کاملاً دراماتیک و غمبار بود که تا همین امروز نیز ادامه دارد و کشور ما را از جنبه های بسیار زیادی دچار عقب ماندگی و خسارت کرده است.
امروزه آن دیدگاه و تفکر التقاطی را میتوانیم در شکل گیری احزاب و جناح هایی ببینیم که در کنار برخی از دولتمردان سابق ، تمام تلاش خود را برای اینکه کشور به بنبست برسد انجام دادند .
اسفند ماه آتی در پیش است و انتخابات مجلس شورای اسلامی که در آن برگزار میشود یک آزمون سیاسی و اجتماعی عمومی برای جامعه هشتاد میلیون نفری ایران است تا با اتکا به اتحاد و بصیرت خود تمام این خودکامگی های حزبی و جناحی و سیاهبازی باند های مافیایی قدرت را کنار بزنند و آنچه را که از صمیم قلب خواهان آن هستند به نمایش بگذارند.
مخاطب گرامی ضمن تشکر از اینکه مقاله فوق را مطالعه فرمودید، چنانچه درباره این محتوا یا درباره انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی و شرکت کردن یا شرکت نکردن در این انتخابات نظر و دیدگاهی دارید برای ما بنویسید. نویسنده این محتوا موظف است به تمامی نظرات و انتقادات شما پاسخ مناسب بدهد.
نویسنده : کسری قربانی
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تیم بزرگ مهندسی Tdam که باعث انتشار این پشت شدند .
همونطور که مولا علی ( علیه السلام) فرمودهاند « درباره داناترین مردم پرسیدند، فرمودند؛ داناترین مردم کسی هست که علم مردم را با علم خویش گرد هم آرد » سعی کردم دیدگاه خودم رو به اشتراک بزارم و امیدوارم از خواندنش لذت ببرید .
می تونید کانال شخصی خودم رو هم داخل تلگرام دنبال کنید ( به آدرس @kasraist ).
اگر هر نظری و پیشنهادی داشتید خیلی خوشحال می شم نظراتتون رو بخونم .
با تشکر از همگی که وقت و نگاه ارزش مند خودشون رو پای این پست گذاشتهاند .
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تیم بزرگ مهندسی Tdam که باعث انتشار این پشت شدند .
همانطور که مولا علی ( علیه السلام ) وقتی از ایشان درباره دانا ترین مردم پرسیدند ، فرمود : « دانا ترین مردم کسی هست که علم مردم را با علم خویش گرد هم آرد »
سعی کردم دیدگاه و نگرش خودم رو به اشتراک بذارم و امیدوارم از خواندنش لذت ببرید .
همچنین میتوانید کانال شخصی بنده را نیز داخل تلگرام دنبال کنید ( به آدرس @kasraist )
چنانچه هرگونه نظر و پیشنهادی داشتید خیلی خوشحال میشوم که این نظرات و پیشنهادات شما را بخوانم .
با تشکر از همه شما ایرانیان که وقت و نگاه ارزشمند خودتان را پای این پست گذاشتید .
کسری قربانی
اقا راستش من همه متن رو کامل خوندم خیلی خوب و عالی تحلیل کردی. خیلی افراد هستن که میگن باید در انتخابات شرکت کنیم. خیلی هم هستن که میگن نباید شرکت کنیم. به نظر من هیچکدوم هم نمیتونن مردم دیگران رو غانع کنن که چرا باید رای بدیم یا چرا نباید رای بدیم. اما شما با این متن و تحلیل نظر شما اینه که اصلاً نباید شرکت کنیم درسته؟
ولی وسطای متن عکس پیام رهبر رو گزاشتی. الان من درست متوجه نشدم که منظور شما دقیقاً شرکت بکنیم یا شرکت نکنین
داداش اگه منظورت اینه که بگی مردم توی انتخابات شرکت کنن و به حرف خامنه ای گوش کنن واقعا در اشتباهی. هزاران نفر از جوان های مردم و زن و مرد و بچه رو پارسال کشتن و هنوز معلوم نیست چی به چیه اونوقت تو میگی توی انتخابات شرکت کنیم. نه داداش ما از خون مردم بیگناه که پارسال و سال ۹۸ ریخته شد نمیگذریم
بسیارعالی بود برادر… رأی ندادن مساوی است با فروپاشی ایران بزرگ. بهتره رأی بدیم و بهترین کاندیداهای فسادستیز رو با شناخت مناسب انتخاب کنیم.
درود بر شما سرور ارجمند و صمیمانه ممنونم از لطف و محبتتون و کامنتی که گذاشتین . بله باید آگاهانه و هوشمندانه در انتخابات شرکت کرد و افراد لایق و شایسته و پر دل و جراتی رو روانه ساختمان مجلس کنیم که بدون هرگونه ترس به مبارزه با باند های قدرت و فساد و رانت خواران بپردازند.
چرا سعید جلیلی اصلح است ؟
1. به گفته دوست و دشمن، هیچ نقطه خاکستری در زندگی شخصی اش وجود ندارد. سالم، صادق، پاکدست، ساده زیست، دلسوز و با اخلاص است. با اینکه سالها در ساختار قدرت مسئولیت داشته اما کوچکترین نقطه ضعف اقتصادی یا اخلاقی ندارد. خانواده اش نیز هیچ حاشیه اقتصادی و… ندارند و هیچگاه از ایران مهاجرت نکردند. حتی بعضی از مخالفانش هم وقتی می خواهند بگویند به او رای نمی دهند، می گویند «قبول داریم آدم خوب و سالمی است»
2. چون سالها دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، بر مسایل کلان و ملی مسلط است. او سالها مسئول نهادی بوده که دائم با رییس جمهور، رییس مجلس، رییس قوه قضاییه، ستاد کل نیروهای مسلح، بیت رهبری، بسیاری از وزراتخانه ها و… جلسه داشته و نقاط ضعف و قوت دستگاه های مختلف و حتی بسیاری از مسئولان ارشد کشور را خوب می شناسد و سالها با آنها تعامل و همکاری داشته است.
3. خیلی از کسانی که با جلیلی از نزدیک کار کرده اند شهادت میدهند که «قدرت تصمیم گیری» بالایی دارد. یعنی در بزنگاه های حساس می تواند درست ترین تصمیم را بگیرد و مدیر جسوری است. مثلا؛ وقتی قرار بود هواپیمای حامل ریگی به زمین فرود بیاید، بدون اطلاع برخی دستگاه های امنیتی او در چند دقیقه باید این تصمیم را ابلاغ می کرد یا از این تصمیم منصرف می شد. اما بهترین تصمیم را گرفت و پشت نیرو های امنیتی کف میدان ایستاد تا آن اتفاق معجزه آسا رقم بخورد.
4. منظومه فکری قوی و مشخص دارد و به همین خاطر هیچ تناقضی در گفتار و رفتارش نیست. به شدت اهل مطالعه، تعمق فکری و دارای ذهن چارچوب دار است. نگاه تمدنی و کلان به مسایل دارد و هرکس از راه رسید نمیتواند با نیم ساعت سخنرانی، او را دچار تذبذب کند.
5. در عرصه سیاست اهل خیال پردازی و توهم نیست، واقع گراست و و دنیا و جهان غرب را به خوبی میشناسند. هرآنچه سال 92 و 93 و 94 در حوزه سیاست خارجی گفت، درست از آب درآمد و تبدیل به تجربه برای ملت ایران شد. از همان اول گفت نباید با خوش بینی به دشمن امتیاز داد چون وقتی خرشان از پل بگذرد به هیچ کدام از تعهدات شان عمل نمی کنند، حرفش را گوش ندادند و به او خندیدند اما بعدا واو به واو حرفهایش درست از آب درآمد. به خاطر سالها تجربه در عرصه دیپلماسی، در شرایط فعلی منطقه و جهان ضرورت حضورش در راس دولت بسیار ضروری تر از قبل است.
6. با برنامه ترین کاندیدای انتخابات است و بیش از ده سال است که در حوزه های مختلف اقتصادی، صنعتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ورزشی، آموزشی و… ریز ترین برنامه های قابل اجرا را تهیه کرده. برای رسیدن به راه حل خیلی از مشکلات، کل ایران را از نزدیک دیده و تا دورافتاده ترین روستاها را نیز سر زده است. برنامه هایش فقط روی کاغذ نیست بلکه پشتوانه اش سالها تجربه عملیاتی است.
7. اولویت های کشور را به خوبی می شناسد و اهل اداره کشور با روزمرگی و دهن بینی نیست. دقیقا میداند که در هر موضوعی باید کدام وزارتخانه چه کاری انجام دهد و کشور را با آزمون و خطا و هدر دادن زمان اداره نخواهد کرد.
8. بسیار پرکار است و علیرغم مجروحیت جنگی از دوره دفاع مقدس (پای راست) بسیار پر سفر، فعال و پیگیر است. بارها شاهد بودم که قبل از روشن شدن هوا جلسات کاری اش شروع می شد و تنها چند ساعت مانده به اذان صبح به خانه بر میگشت.
9. تعاملش با گروه های سیاسی و فکری مختلف نه بر اساس پیش فرض ها و جناح بازی بلکه براساس فکر و تخصص آنهاست. اصلاحطلبان مختلفی را می شناسم که با وجود اختلاف سیاسی با او، همیشه میگویند شخصیت جلیلی با بقیه سیاستمداران متفاوت است و حتی خانم دکتر خوش خلق را فراموش نمی کنم که با وجود گرایشهای سیاسی اصلاح طلبانه ای که داشت، بعد از آشنایی و همکاری با جلیلی، می گفت این مرد نگاه من را نسبت به خیلی از سیاستمداران عوض کرد. او به عنوان یک رییس جمهور میتواند خیلی از شکافهای سیاسی و اجتماعی بیهوده را کم کند.
10. بسیار دوراندیش و عقلانی است. اهل هوچی گری و نمایش و شلوغ کاری نیست. صبور است و هیجانی تصمیم نمیگیرد و اگر روزی رییس جمهور شود، پیشرفت ایران تا 20 سال آینده تضمین است. جلیلی رییس جمهوری خواهد بود که نه فقط رای دهندگان به او بلکه نسل های بعدی نیز به او و اقداماتش افتخار خواهند کرد.
امیر حسین ثابتی ، منتخب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی
اندکی تأمل ؛ مترجم استانداری شیراز تعریف می کرد
در زمان استانداری آقای دانش منفرد، قرار بود قاضی القضات کشور سودان به شیراز بیاید من و استاندار به قسمت تشریفات فرودگاه رفتیم!
وقتیکه هواپیما به زمین نشست، پای پلکان رفتیم!
قاضی القضات سودان را به قسمت تشریفات آوردیم!
اوایل شهریور ماه میوه های مختلف شیراز رسیده بود!
سبدی از انواع میوه در قسمت تشریفات روی میز گذاشته بودند! هر چه به این میهمان تعارف کردیم چیزی نخورد!
به استانداری آمدیم، باز انواع میوه ها و تنقلات و غیره آماده بود، استاندار خیلی اصرار کرد ولی باز رییس قوه قضاییه سودان میل نکرد!
بالاخره استاندار جلسه داشت، مترجم همراه رییس قوه قضاییه سودان برای سرکشی و بازدید به دانشکده حقوق می روند!
مترجم از او می پرسد، چرا با اینکه زیاد به شما تعارف شد چیزی نخوردید!؟
می گوید من از کشور سودان آمده ام که مردم آن فقیر هستند و به انواع میوه دسترسی ندارند، اگر من از این میوه ها بخورم از عدالت ساقط می شوم و در مراجعت به سودان، دیگر برای قضاوت بین مردم کشورم عادل نیستم!
بنابراین حق خوردن این میوه ها را ندارم!
استاندار کلی هدیه به او داد و او قبل از حرکت نوشت همه متعلق به دانشکده حقوق سودان است! استاندار گفت که ما این هدیه ها را به خودتان داده ایم!
گفت من خودم نیستم (و اگر خودم بودم، لابد شما چنین هدیه هایی به من نمی دادید)، من الان رییس قوه قضاییه سودان هستم، بنابراین هرچه شما به من به عنوان هدیه داده اید نمی توانم برای خودم قبول کنم!
نتیجه:
اگر در چند دهه گذشته، مراتبی از این عدالت و این اخلاق کاری در زمامداران و کارگزاران و کارپردازان ما وجود داشت، پیگیر دزدی ها می شدند یک ریال هم از بیت المال اختلاس و دزدی نمی شد و هم با وجود این همه منابع و معادن و امکانات وسیع در ایران، هر روز شاهد آبادانی و پیشرفت این مملکت می بودیم!
انسانیت حدومرز ندارد