داستان شعار « راه قدس از کربلا میگذرد » را همه ما شنیده ایم. شعاری که در طول جنگ تحمیلی ساخته و پرداخته شد. مفهوم و معنای این داستان و شعار را ما آن زمان که در جبهه بودیم و با نیروی اهریمنی بعث میجنگیدیم متوجه نبودیم. نمی فهمیدیم که خواستگاه و پایگاه اصلی این شعار یک نگاه درون میهنی و ملی ست. اول باید نقطه تمرکز را به درون انداخت و آن را حل کرد!
اکنون که آتش جنگ ویران گر و خانمان برانداز یک طرفه شعله ور هست و بمباران و انفجار پیجر و شلیک ناجوانمردانه ی تانک و جنگنده های مدرن و حملات هوایی ادامه دارد و جای سالمی برای مردم عادی منطقه جنوب لبنان و غزه باقی نگذاشته است تا زندگی کنند بماند.
هر آن علی رغم نابودی زیر ساختار ها جان انسان های بی گناه گرفته و خون شان ریخته میشود و آوارگی و سرگردانی و بی پناهی نیز در حالی به تراکم تاریخی خود رسیده است که در آستانه زمستان دردناک مدیترانه ای قرار داریم. در این میان اما کشورک ریز جثه ای مانند امارات از آب گل آلود میخواهد ماهی چرب چله خود را بگیرد!
سؤال این است که این شکاف و تعارض منطقه ای از کجا ناشی شده است؟ چرا هر کس و ناکسی جرأت پیدا کرده در مقابل ایران عرض اندام کند؟
بنظر میرسد پدیده ای است فقط از جانب شاخ و شانه ای کشیدن از منابع تک بعدی بنام ایران در گستره هزاران کیلومتری به اصطلاح هلال شیعی هست با شلیک موشک و قدرت نمایی بی هدف در سایه شکاف بین مردم و حاکمیت، مچ خود را در مقابل هزاران تریلیاردی دلاری باز کرده است.
اکنون به واسطه ذخایر و سرمایه های جذب شده و ذخیره شده با حمایت های اسلحه فروشان بدون توجه به کشته و زخمی و آوارگی میلیون ها مسلمان در غزه و لبنان و برد موشک ایران تا پایگاه نظامی اسرائیل، تیر خود را بر اساس منافع ملی خود به قلب میلیون ها ایرانی شلیک میکند!
آیا زمان آن نرسیده تسلیم خواست مردم برای آرامش زندگی شد سیاست می دانی را به پادگان ها برگرداند هم سرداران زنده بمانند هم زیر ساختار ها و جان بی گناهان، هم نظام، مگر پاسداری از نظام، از اوجب واجبات نیست؟
نویسنده: عبد الرضا اعتمادیان
از طریق لینک های زیر مقالات و نوشته های بیشتری از عبد الرضا اعتمادیان بخوانید: