مقاله
مانند جهان دمکراتیک
مانند جهان دمکراتیک دو قطبی کشور را به انسجام تبدیل کنیم
به قلم: عبد الرضا اعتمادیان
حادثه ناگوار ایجاد شده بر تیم ریاست جمهوری غم انگیز است . این ضایعه ناگوار را بر تمام دوستداران ملی و خانواده محترم شان از جانب خود تسلیت می گویم .
شادی بر هر مرگی از لحاظ انسانی حتی بر دشمن خود از جنس خرد گرایی نیست بلکه از روی جهل و نادانی و عقده گشایی قلمداد می شود . روند چنین رفتارهایی مانند رفتار سرکوب گران محکوم به شکست است.
در صورتی که همین ملت در انقلاب ۵۷ دوشادوش هم یک نظام استبداد سلطنتی را به نظام جمهوری اسلامی تغییر مسیر داده بوده اند اما متأسفانه با زیاده خواهی از جانب اعتماد به اسلامیت فقه شیعه ، حاکمان نتوانستند شعار « واعتصموا به حبل الله » را که اول انقلاب شعار اتحاد ساز شد و بر در و دیوار نقش بسته بود را نه تنها در بین انقلابیون هم زندانی ، بلکه به مردان پهلوی گسترش دهند . نشد که نشد .
آن شد که قطار انقلاب روز به روز واگن های همبستگی خود را از هم گسست . حاصل آن شده است که یک دو قطبی یا شکاف ژرف حاصل از ندیدن مطالبات انباشته شده حداقل در طول دوران تثبیت نظام ، از اسلام شهر تا شعار « زن، زندگی آزادی » بین ملت و نظام ایجاد نمایند.
درصورتیکه جهان از بنیان با دو قطبی مکمل و سازگار تشکیل شده است . زشتی و زیبایی هر پدیده ای بسته به نگاه ها فرق می کند . مانده که چگونه به کرکس نگاه کنی و یا شب را چگونه تبدیل به روز کنی .
هیچ جامعه ای نیست که در آن تضاد وجود نداشته باشد . برداشت از قرآن در مورد خطاب به پیامبران می فرماید من شب و روز را، انواع زبان و ادیان را با رنگ های مختلف برای همگرایی آفریدم باشد شما با هم بواسطه تقوی زندگی بینابین را انتخاب کنید.
مگر نه اینکه خداوند سبحان توان آن را داشت همه را یک رنگ و یک زبان بیافریند ؟ایمان داران به توحید و قادر متعال و پیروان قرآن آیا جز این می اندیشند؟ پس وظیفه حکومت دینی جز مدارا و تساهل نیست.
سئوال اینجاست که آیا میتوان این شکاف را ترمیم بخشید به گونه ای که بر هیچ کس ( از درون حکومتی ها تا منتقدین داخلی و خارجی ) صدمه ناگوار نرسد و در نتیجه به شعار « ایران برای همه ایرانیان » نزدیک شد ؟
به نظر می رسد جواب این سئوال بلی هست . چرا که روح جامعه علی رغم نگاه های سترون شده براندازانه میگوید خردمندانه هست . هر دو جریان با کمی تعدیل در راه و منش خود به روش تعادل و اعتماد متقابل واقعی ، به همگرایی رسند.
مستلزم آن در وهله اول نگاه مهربانانه از سوی نظام است تا این ضایعه ناگوار را تبدیل به فرصت کنند . صندلی رقابتی ریاست جمهوری را طبق اصل های قانون اساسی بطور آزاد برگزار کنند تا انسجام ملی تحقق یابد.
نگاه جدید برای حل بحرانها میتواند مانند سال ۷۶ بر آیند داشته باشد تا شور انتخاباتی پنجاه میلیونی به پشتوانه بیاورد . للبته احیای چنین رویایی دوباره تکرار میکنم نود نه درصد در دستان پر توان رهبری ست .
میتواند بدون هزینه گزاف مسیر بقای کشور را تضمین نماید. هر چند میدانم اسلحه بازان و سوداگران تنش ، ساز مخالفت خود را خواهند نواخت . چون سرمایه و قدرت آنها از ناحیه حذف دیگران چندین برابر میشود. آنها نیز اگر خوب به فکر فرو روند زندگی بدون تنش در آرامش بلند مدت تحقق می یابد.
یک درصد باقیمانده نیز نباید عقده گشایی کنند از بحران هایی که برایشان ایجاد شده تا مدت زمان ثبات قانون و عدالت بخاطر نجات وطن و احیای زندگی شرافتمندانه بر آیندگان، حرف و کلام خود را بر مسیر انسجام هدایت سازند.
میدانم این رویایی ست که عده ای از هر دو طیف آنرا احمقانه خواهند خواند و خواهند گفت شما که هزینه ی بچه نداده ای . قبول می کنم. اما چاره جز صلح و آشتی نیست. کاش که بشود.
نویسنده: عبد الرضا اعتمادیان
اعتراض با شلوار پاره/ حسین اقبال
سال گذشته بر کشور چه گذشت؟
اعتراض دامداران مقابل وزارت جهاد کشاورزی
آغاز تمدن / روزی یکی از دانشجویان از ” مارگارت مید ” پرسید : استاد نخستین نشانه ی تمدن در یک فرهنگ چیست ؟ آن دانشجو انتظار داشت تا استاد دربارهی سفال یا سنگ آسیاب حرف بزند ولی مارگارت مید تاملی کرد و گفت : نخستین نشانه ی تمدن در یک فرهنگِ باستانی استخوان رانی بوده که شکسته شده و دوباره جوش خورده . آنگاه “مید” توضیح داد که چنانچه پای شما در یک قلمروی حیوانی بشکند بدون شک شما می میرید . چون نه تنها نمی توانید حتی از خطر های اطراف خود فرار کنید بلکه برای نوشیدن آب نیز نمیتوانید به رودخانه بزنید یا برای غذاخوردن و رفع گرسنگی شکار کنید. اگر پای شما در قلمرو حیوانات بشکند شما خوراکی هستید برای جانوران پرسه زن. هیچ حیوانی با پای شکسته آنقدر دوام نمی آورد تا استخوان شکسته اش جوش بخورد. استخوان شکسته ی رانی که جوش خورده است گواهی ست بر اینکه کسی زمان صرف کرده تا با شخص پا شکسته همراهی کند . محل جراحت را بسته ، شخص را نگهداری و تیمار کرده تا سلامت و بهبودی پیدا کند. آنگاه استاد ادامه داد : کمک به دیگری در عین دشواری، همان جایی ست که تمدن آغاز می شود. ما وقتی در اوج شکوفایی خود هستیم که به دیگران یاری می رسانیم.
دومین گزارش شفاف از دومین روز کاری مجلس دوازدهم ( سه شنبه ۸خرداد )
امیر حسین ثابتی: حدود ساعت 6 صبح رسیدم به مجلس. قرار بود قبل از شروع صحن علنی ، جلسه ای با حضور تعدادی از نمایندگان برگزار شود تا درباره رای دهی به نامزد های هیات رییسه برای سال اول، بحث و مشورت شود. جلسه تا حدود 7.30 طول کشید اما جمع بندی بسیاری از نمایندگان این بود که جریان سیاسی آقای قالیباف با ائتلاف با اصلاح طلبان مجلس دوازدهم، دست برتر را در رای گیری صحن خواهد داشت. پیش بینی دقیقی که چند ساعت بعد محقق شد.
بعد از صبحانه، حدود ساعت ۸ وارد صحن شدم. جلوی میز نمایندگان پر از کاغذ و بروشور تبلیغاتی بود. مجموعا ۶۸ نفر از ۲۹۰ نماینده نامزد حضور در هیات رییسه شده اند! یعنی حدود یک چهارم کل مجلس!
چند نفر از نمایندگان فکر می کنند من هم نامزد شده ام. حتی خبر اشتباهی هم در این باره در فضای مجازی منتشر شده اما هر کس که می پرسید تاکید میکردم که نامزد هیچ سمتی نیستم چون معتقدم حداقل در سال اول باید بیشتر با فضای مجلس و آیین نامه آشنا شوم و حتما افراد باتجربه و جوان دیگری هستند که برای حضور در هیات رییسه اولویت داشته باشند. صبر در سیاست ، ضرر ندارد.
اما از بین آقایان قالیباف، ذوالنور و متکی به هیچ کدام رای ندادم و آگاهانه روی برگه رای ، خط کشیدم. اما چرا این کار را کردم؟
1. حدود سه هفته قبل در جلسه مفصلی با حضور خود دکتر قالیباف در عین احترام ، با صراحت استدلال کردم که چرا با ریاست وی بر مجلس جدید موافق نیستم و توضیح دادم که پپام رای مردم تهران در 11 اسفند تغییر بود.
همانجا گفتم که اگر این اتفاق تکرار شود، نه فقط آنهایی که در انتخابات شرکت نکردند بلکه بخش قابل توجهی از کسانی که در انتخابات شرکت کردند نیز سرخورده خواهند شد و این مساله باعث کاهش بیشتر سرمایه اجتماعی نیرو های انقلابی خواهد شد و القای انسداد سیاسی به جامعه خواهد کرد. در واقع با تکرار این مساله مردم خواهند گفت که انگار حضور در انتخابات باعث تغییر نمی شود چون وقتی که به یک نفر چه 1 میلیون و 200 هزار رای می دهیم ( سال 98 ) و چه 450 هزار رای ( سال 1402 )، باز هم سرجایش هست، پس مسیر تغییر در مناسبات سیاسی کشور از چه راهی است؟
البته، نقد های دیگری نیز داشتم اما یکی از اصلی ترین دلایلم برای رای ندادن به آقای قالیباف علی رغم همه زحمات ایشان در مجلس یازدهم همین مساله بود.
2. اما به آقای ذوالنور نیز رای ندادم و حتی روز قبل از رای گیری، دلایلم را به خود ایشان نیز گفتم. ادله ای که برخی مربوط به عملکرد شان بود و برخی هم مربوط به بعضی سخنان ایشان در سال های اخیر که فاقد دقت لازم بوده و حتی نقل قول های مخدوش و بی اعتبار از افراد دیگری بوده که بازتاب آنها در فضای مجازی ، هم به شخصیت انقلابی خود آقای ذوالنور ضربه زده و هم در وحدت نیرو های انقلابی خدشه وارد کرده.
3. و اما به آقای متکی نیز رای ندادم چون عقبه سیاسی ایشان را جریان راست سنتی و حتی اعتدال ( لاریجانی – باهنر ) می دانم و با وجود احترام به ایشان، با رویکرد سیاسی او مخالفم.
لذا تصمیم گرفتم اسم هیچ کدام از سه بزرگوار را روی برگه رای ننویسم تا حداقل آقای نبویان برای سال بعد روی جوانان انقلابی مجلس را زمین نزند و برای ریاست مجلس نامزد شود. چون من هر یک رای را یک نماد می دانم و به اصطلاح « رای هویتی » ولو در اقلیت را قابل دفاع تر از رای به کسانی می دانم که با آنها همسو نیستم.
اما پس از انتخاب هیات رییسه، آقای رسایی به بعضی عدد های اعلام شده برای نایب رییسان شک کرد و درخواست باز شماری آرا را داد. عجیب آنکه پس از باز شماری مشخص شد در اثر اشتباه، یا غفلت یا هر چیز دیگری ، حدود 20 رای بیشتر برای آقایان حاج بابایی ، نیکزاد و مصری اعلام شده! هر چند با شمارش دوباره رای ها تغییری در ترتیب نواب رییس به دست نیامد اما این اتفاق باعث حیرت خیلی از نمایندگان شده بود. به همین خاطر از باب محکم کاری با مسئول حراست مجلس تماس گرفتم و درخواست باز شماری آرای نامزد های ریاست را نیز مطرح کردم و مجددا آرای نامزد های ریاست را باز شماری کردیم. البته در اینجا هیچ اشکالی وجود نداشت و آرای آقایان قالیباف (198)، ذوالنور (60) و متکی (5) هیچ تغییری نکرد.
اما آنالیز رای ها نشان داد که تحلیل خیلی از نمایندگان در جلسه صبح درست بوده و با ائتلاف جریان اصلاحات و اعتدال و قالیباف، وی توانست ریاستش بر مجلس جدید را تمدید کند و ظاهرا حضور سه چهره اصلاح طلب در هیات رییسه مجلس نیز حاصل همین ائتلاف بوده.
بعد از پایان صحن علنی، تا الان که ساعت ۳ بامداد است، چند جلسه پشت سرهم درباره انتخابات ریاست جمهوری داشتم.
البته چند ساعتی هم برای قسمت جدید برنامه حافظه تاریخی که آن هم درباره انتخابات است و به زودی منتشر میشود، وقت گذاشتم و کم کم می خواهم بروم منزل تا بخوابم! روز های عجیب و پر اتفاق و پر تراکمی است…