پایگاه سراسری پاترا

مخوف ترین پلیس مخفی تاریخ 

مخوف ترین پلیس مخفی تاریخ 

سیستم بسیار ضعیفی که ۳۰ سال اقتدار مطلق بر مردم آلمان شرقی داشت!

به قلم: امید قربانی 

مخوف ترین، خشن ترین و مسلط ترین پلیس مخفی که بشریت از ابتدای خلقت تا امروز به خودش دیده، اِشتازی در آلمان شرقی بود. مردم آلمان طی یکصد و اندی سال گذشته دو سیستمِ امنیتی بسیار مخوف و خشن به خودشون دیدن. یکی گشتاپو بود که توسط هیتلر و نازی ها تاسیس شد و دیگری اشتازی!

اشتازی پس از جنگ جهانی دوم و پیروزی متحدین بر قوای متفقین و تقسیم امپراتوری آلمان به غربی و شرقی، در قسمت شرقی این کشور که در سیطرهُ کمونیست ها بود ایجاد شد که اغلب کشور های بلوک شرق رو تحت سیطره خودش داشت. اشتازی پلیس مخفی بود که از نظر تسلط و اِشراف اطلاعاتی بسیار بالاتر از ساواک، KGB ، MI6 ،CIA بود و در بیرحمی، خشونت و جنایاتِ خاص علیه شهروندان نظیر نداشت!

اگرچه سالهاست که دستگاه مخوف اشتازی به تاریخ پیوسته و ساختمان مرکزی اون هم تبدیل به موزه شده اما هنوز هم داستان های وحشت آفرین اونا در میان مردم آلمان و کشور های اروپای شرقی ( چک، اسلواکی، رومانی، لهستان و… ) وجود داره و رعشه در تن کسانی میندازه که اون روزها رو به یاد میارن!

قدرت و اقتدار اشتازی به گونه ای بود که اگر مثلاً غروبِ امروز دو نفر درباره یک موضوع سیاسیِ ضد کمونیست صحبت میکردن و به توافق میرسیدن، صبح فردا قبل از طلوع آفتاب هر دو نفر توسط مأموران امنیتی بازداشت میشدن. به همین دلیل بود که در دوران سی سالهٔ فعالیت اشتازی تعداد گروه های سیاسی ضد کمونیزم که بقا و دوام داشتن هرگز از تعداد انگشتان یک دست بیشتر نشد!

اقتدار امنیتی اشتازی به جایی رسیده بود که مردم آلمان شرقی به این باور رسیده بودن که: « ماموران اشتازی دارای دستگاه هایی هستند که قادر است حتی فکر و ذهن مردم را بخواند و یاداشت کند. به همین دلیل است که هرکس حرفی میزند حتی برای همسر خود در خصوصی ترین لحظه ( نیمه های شب در تحت خواب ) ماموران مطلع شده و او را دستگیر میکنند!

پس از فروپاشی کمونیزم و دیوار برلین، بررسی و تحقیق روی اسناد و مدارک برجا مونده از ستاد مرکزی و پایگاه های شهری اشتازی توسط سیستم های امنیتی غربی و سایر پژوهشگران و محققان آغاز شد. 

محققان در بررسی گزارش های فوق محرمانه مقامات به وضوح متوجه شدن که که سیستمِ امنیتی اشتازی سرشار از حفره و باگ بوده و در اغلب اوقات دچار یاس و سرگشتگی و گیجی بودن. حتی گزارش هایی در ارتباط با اینکه بخش بزرگی از نیروهای امنیت داخلی خواستار خروج از اشتازی دارن هم پیدا شد.

گزارش ها همچنین پدیده ای بسیار عجیب رو نشون داد: اینکه در ۵ سال پایانی، بودجه اشتازی تا ۳۵ درصد و نیروهای بخش امنیت داخلی تا ۲۸ درصد کاهش پیدا کرده بود اما تعدادِ پرونده هایی که با موفقیت ۱۰۰ درصد کشف میشدن بیش از ۴۰۰ برابر بود. 

اینجا بود که یک سوال مهم پیش اومد: « باوجود ناکارآمدی اشتازی پس چرا آلمانی‌ها این همه خوف و هراس داشتن و دلیل موفقیت این پلیس مخفی در کشف و خنثی سازی حرکت های سیاسی چی بود؟ »

پاسخی نهایی محققان این بود:

« وحشت ناشی از توهمِ حضور ماموران امنیتی اشتازی حتی در خصوصی ترین مکان که باعث شد تقریباً تمام مردم آلمان شرقی تبدیل به خبرچین شوند »

آلمانی ها به این باور و ایمان رسیده بودن که لحظه به لحظه رفتار و گفتارشون توسط پلیس مخفی دیده و شنیده میشه حتی وقتی که یک زن و شوهر نیمه های شب توی تخت خواب نجوا میکنن. این توهم دقیقا ناشی از یک سال ارعاب و کشتار بی رحمانه ای بود که توسط اشتازی در ابتدای موجودیتش شکل گرفته بود. 

در واقع رعب و وحشتِ ابتدایی پلیس مخفی آلمان شرقی باعث شده بود که جامعه آلمان به جای مقابله با کُشتارِ وحشیانهٔ اشتازی، به مردمی شدیداً کُرنِشگر ، مطیع و جاسوس و خبرچین تبدیل بشن به گونه ای که نزدیک ترین افراد هم جاسوسیِ همدیگه رو میکردن. صدها پرونده امنیتی پیدا شد که در آن تمامِ افراد یک گروه سیاسی علیه همدیگه جاسوسی کرده بودن. پرونده های بیشماری وجود داشت که در آن یک پدر، علیه فرزندش یا یک زن علیه شوهرش خبرچینی کرده بودن.

خوف و هراس از اسراییل و ارتش و پلیس امنیتی صهیونیزم در میانِ برخی از ایرانیان شباهتِ نزدیکی به آلمانی ها داره. بسیاری از مردم به خصوص پس از حوادث چند ماه گذشته به شکل متوهمانه ای مرعوبِ دستگاهِ پوشالی اسراییل شدن و به درجه اطاعت محض و کرنشگری رسیدن‌ به همین دلیل از هرگونه مقاومت در برابر صهیونیزم و تلاش برای ماندن در جبهه ب ایران امتناع میکنن!

با کمی دقت میتونیم تعداد زیادی از اینگونه افراد رو در اطرافمون ببینیم. افرادی که تحت تاثیر تشعشعات و بمباران ژورنالیستی و تبلیغاتی بنگاه های خبری وابسته به غرب، دچار رعب و وحشت شدن و قادر به دیدن واقعیت و حقیقت نیستن. 

و واقعیت اینه که رژیم صهیونیستی ( برخلاف اون تصویری که از خودش در خاورمیانه ساخته ) نه تنها دارای توانمندی خاصی نیست بلکه دارای باگ و حفره های زبادی هم هست. علاوه بر این ضربه پذیری بسیار بالایی هم داره. بخش بزرگی از هزینه ها و فعالیت های ارتش اسرائیل صرفِ برنامه های روان درمانی نیروهاش میشه حتی نیروهای ویژه!

چشم امیدِ صهیونیزم در تقابل با جمهوری اسلامی همون چیزی هست که قبلاً اشتازی انجام داده بود. یعنی رُعب و وحشت و توهمِ شکست ناپذیر بودن ارتش اسرائیل. که شوربختانه باید گفت: این رعب وحشت به راحتی میتونه برخی از افراد رو تبدیل به جاسوس و همکار برای سرویس امنیتی اسرائیل کنه تا جایی که حتی ممکنه دست به خرابکاری و توطئه علیه هموطنان خودشون بزنن.

این ادعا رو ( که البته چیز کمی نیست ) میشه مطرح کرد که: بزرگترین پشتوانه صهیونیست ها در منطقه خاورمیانه و مخصوصاً ایران که سرمایه گذاری هنگفتی روی اون کردن چیزی جز خیانت نیست. غیر از این اسراییل حقیقتا چیز خاصی نداره برای رویارویی مستقیم با ایران!

فراموش نکنیم که قدرت و توانمندی اشتازی هرگز برخواسته از تکنیک و تاکتیک و چارت سازمانی این پلیس مخفی نبود بلکه تک تک افرادی که متوهمانه مرعوبش شده بودن و از جان و دل برای اشتازی جاسوسی و خبرچینی میکردن باعث ۳۰ سال سیطره مطلق این پلیس مخفی بر مردم آلمان شرقی شدن!

نویسنده: امید قربانی 

جامعه شناس و تحلیلگر سیاسی ۱۴۰۳/۰۷/۱۳

لینک مستقیم مقاله در اینستاگرام

جاسوس انقلابی تر از انقلاب/ امید قربانی 

اُف بر شما برای این همه تبعیض/ محمد طیبی

مظلوم تر از تو کیست / امید قربانی 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *