پایگاه سراسری پاترا

این پرستیژ زیبا نیست ، زشت است 

این پرستیژ زیبا نیست ، زشت است 

به قلم : امید قربانی

لرستان ، شهرستان پلدختر ، اوایل سال ۹۸ و روزهای ابتدایی پس از وقوع سیل ویرانگر در شهرستان معمولان و پلدختر ! اگه خودم این موضوع تلخ و تاسف بار رو از نزدیک ندیده و درک نکرده و توجیه نشده بودم ، هرگز درباره ش نمینوشتم و منتشر نمیکردم !

برای اینکه بتونم ارزیابی بهتری داشته باشم از یکی از خونه های سیل زده در منطقه گلگل و بتونم به بچه های دانشکده پزشکی تهران که داوطلبانه برای امداد به پلدختر اومده بودن ، راهنمایی دقیق تری بدم ، مجبور شدم از دیوار حیاط این خونه بالا برم تا تسلط بیشتری پیدا کنم !

در همین حین بود که توجهم به جاده جلب شد . فاصله ی چندانی هم نداشتیم با جاده . شاید کمتر از پنجاه متر میشد . مَردم روستای سیل زده ، دور یه نفر که با ماشین شاسی بلند اومده بود ، جمع شده و حسابی ناله و شکوه میکردن از نحوه امداد رسانی و فقدان ماشین آلات سنگین و بلاتکلیفی و…!

روی بدنه ی ماشین نوشته بود : « سازمان دامپزشکی کشور » و خب باعث شد تا خبره تر نگاه کنم به ماجرا . کنجکاو شدم تا ببینم موضوع چیه ؟ ناخواسته رفتم به طرف ماشین شاسی بلند سازمان دامپزشکی کشور !

یه نفر که مشخص بود از همراهانِ اون آقاست ، تقریباً پشت ماشین ایستاده بود و مثل من داشت به این جماعت نگاه میکرد . ازش پرسیدم : چرا مردم علامت روی ماشین رو نمیخونن ؟ این که مال سازمان دامپزشکیه ! حتی رییس کُلِّش هم نمیتونه کاری برای اینا انجام بده ! 

خندید و گفت : نه اینطور هم نیست ‌، ماشین شاسی بلند نداشتیم ، آقای کاظمی ( نماینده پلدختر ) میخواست بیاد منطقه ، با ماشین سواری زیاد جالب نبود لذا این تویوتا رو از اداره دامپزشکی گرفتیم و باهاش اومدیم منطقه !

حالا دیگه متوجه داستان شدم و البته بعدش حسابی دَمق و رنجور هم شدم . حضرت آقا نیومده بود که از مردمِ سیل زده ، دلجویی کنه بلکه برای نمایش دادن و کلاس گذاشتن و خالی نبودن عریضه اومده بود . یعنی آقایون حتی از مردمِ رنج دیده و آشیان پاشیده هم برای نشون دادن پرستیژ خودشون استفاده میکنن . مضافاً اینکه حتما باید چند نفر دیگه هم آقا رو همراهی کنن وگرنه این ابژه موثر و مفید واقع نمیشه !

دمق شدم از اینکه دیدم حضرات به این راحتی و با این لطایف الحیل دارن پرستیژ نازیبا و غیر اخلاقی خودشون رو در قالب یک پرسپکتیو اجتماعی به مردم قالب میکنن ! و این چقدر با مرامِ جوانمردی و مردانگی و شرافت فاصله داره ؟ 

این کار اگه شعبده و سیاهبازی و جازدن جنس بنجول به مردم رنجور نیست پس چیه ؟

فکر میکنم مردم سیل زده ی پلدختر خیلی نجیب بودن که بوی ادکلن اون جناب رو تحمل کردن و حتی وقتی که آقا سعی میکرد یه جوری از جمعیت فاصله بگیره که خط اتوی لباسش نشکنه و احیانا خاکی نشه ، چیزی به اون والاحضرت نگفتن !

و کلام آخرِ پندِ گهر باری ست از حضرت سعدی ، استادِ سخن و حکمت پارسیان علیه الرحمه که چه نیک گفت :

تنِ آدمی شریف است به جان ادمیّت

نه همین لباس زیباست نشان برترینت 

نویسنده : مهندس امید قربانی 

کارشناس دامپروری و تحلیلگر اقتصاد کشاورزی/ مدیر گروه مهندسی توسعه دامپروری اندیشه مهر / لرستان ، شهرستان پلدختر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *