مساجد و جوانان فراموش شده
به قلم : حسین اقبال
به گفته نماینده ولی فقیه در استان گیلان ، کشور انگلستان بیش از دو هزار اندیشکده مطالعات اسلامی جهت مقابله با اسلام ناب تاسیس نموده است .
این در حالی ست که در هیچ دوره ای از تاریخ اسلام مانند این دوره مورد هجمه کفر و الحاد قرار نداشته ایم . دوره ای که تمدن غرب با برپایی مراکز متعدد تخصصی جهت مقابله با گفتمان اسلامی ، اندیشه توحیدی و مطالعات شیعی از هیچ کاری فروگذار نکرده است .
طوریکه در جهان فقط ۳۰۰ ماهواره تلویزیونی فعال می باشد که از این تعداد رقم بالا و تعجب بر انگیز ۱۱۶ ماهواره فضای ایران را پوشش میدهند .
شگفت آور اینکه شبکه های ماهواره ای فارسی زبان که فقط برای ایرانی ها برنامه پخش می نماید به رقم حیرت آور ۲۶۰ کانال میرسد . عجیب تر اینکه تماماً توسط دولت های آمریکا ، انگلیس ، اسرائیل ، آلمان ، عربستان و ترکیه آنهم با هزینه های گزاف اقدام به تولید برنامه می نمایند .
سپس آن برنامه ها را بطور رایگان برای ملت ایران پخش می نمایند . نکته جالب اینکه این دولت ها برای تماشای تلویزیون و فیلم های خود از مردمان دیار خویش پول دریافت می نمایند و در صورت عدم پرداخت ، حق اشتراک آنان را باطل می نمایند . ولی با سخاوتمندی تمام ، برنامه های خود را بطور رایگان در اختیار ما میگذارند .
حال اینکه یکی از علل گرایش مردم ایران به ماهواره های بیگانه پارسی زبان و اینستاگرام عدم وجود برنامه های جذاب در رسانه ملی می باشد .
حال این که تمامی اقدامات ما در مقابل آنان توسط شخصیت های مسجدی صورت میپذیرد که سقف تفکرات و اقدامات شان در حد یافتن یک حسینیه رایگان در یکی از شهرهای مشهد ، کربلا ، نجف و قم به همراه یک اتوبوس ارزان قیمت که بتوانند بهمراه دوستان پیر و فرتوت مسجدی خود به آن اماکن بروند .
حال سئوال اینجاست آیا این مقدار خوشگذارنی به نام فعالیت فرهنگی آنهم فقط به همراه دوستان و آشنایان هم مسلک می تواند ، پاسخ مناسبی به هجمه های دشمنان اسلام با اتاق فکرهای غنی شان به ارزش های انسانی حاکم بر جامعه و نسل جوان ما باشد ؟
سهم و تکلیف آن پسران ، دختران شلوار پاره ، روسری بر باد داده غرق شده در اینستاگرام از بیت المال و بودجه های فرهنگی چه می شود ؟
کدام مسئول فرهنگی تاکنون پاسخگوی هزینه کرد بودجه های اختصاص یافته به این گونه اموربوده ؟ این همه اردوگاه های فرهنگی و تفریحی موجود در کشور سهم کیست ؟ بودجه های اختصاص یافته به این گونه امور تاکنون چگونه و درکجاها هزینه گردیده ؟
کارنامه وزارت ورزش ، جوانان ، سازمان تبلیغات ، حوزه هنری ، وزارت ارشاد ، آموزش و پرورش ، آموزش عالی ، صدا وسیما سایر متولیان فرهنگی بودجه خوار در این زمینه ها چه بوده ؟
در حالی که دول غربی با بهترین کارشناسان فرهنگی با تمام قدرت ما را استحاله فرهنگی نمودند ، ما فقط با یک اتوبوس به جمکران رفتیم . با توجه به حیف و میل بودجه های اختصاص یافته به این گونه امور سازمان بازرسی کشور میبایست به نحوه هزینه کرد این بودجه ها ورود نماید .
حتماً در پاسخ خواهند گفت که مراسم راهیان نور و اعتکاف را راه اندازی کرده اند . آیا ۸۵ میلیون جمعیت ساکن در ایران دارای یک سلیقه و یک نیاز روحی اند ؟
لذا شایسته است با توجه به وجود این همه اردوگاه های فرهنگی تفریحی ، مناطق خوش آب و هوا ، روستاهای گردشگری و بودجه های فرهنگی اختصاص یافته بدین امر تمامی مساجد طی هفته اقدام به برنامه ریزی و اعزام رایگان اهالی هر یک از محلات مناطق کلیه شهرها و روستاهای ایران به مناطق خوش آب و هوا ، اردوگاه های فرهنگی ، تفریحی سراسر کشور نمایند .
نویسنده : حسین اقبال
نویسنده ، پژوهشگر و فعال اجتماعی
تیدام ( توسعه دامپروری اندیشه مهر ) : عضله ساز ترین غذای روزانه چیزی جز شیر و لبنیات نیست . بعد از هر ورزش و یا کار فیزیکی روزانه دو لیوان شیر بنوشید تا حجم عضلات شما ایده آل شود .
مقالات و مطالب بیشتری در اینجا بخوانید :
شستشوی مغزی / مستقیم به چشمانم نگاه کرد و در حالی که سرش را به نشانه تاسف تکان میداد ، با قاطعیت تمام گفت که دین گریزی تو ناشی از شستشوی مغزی است !! تو شستشوی مغزی شده ای !! برای لحظاتی به فکر فرو رفتم و زندگی و سرنوشت خود و سایر افرادی که ساکن در سرزمینی مذهبی هستند را همچون فیلمی از جلوی چشمانم عبور دادم . از بچگی تحت تاثیر شدید فرهنگ دینی بودیم . با بدو تولدمان ، در گوشمان اذان گفته شد . اسمی مذهبی و عربی برایمان انتخاب شد. بر شانه راستمان دعای دینی گذاشتند و کتابی مقدس در کنار سرمان نهادند . بزرگتر که شدیم سربندی بر پیشانی مان بسته شد و لباسی سیاه بر تن مان کردند و ما را به مراسمی با عنوان شیر خوارگان بردند. پا که به مدرسه گذاشتیم ، اولین کار خواندن دعایی عربی بود که معنایش را نمیدانستیم . هر سال برای ولادت ها و شهادت های شخصیت های مذهبی ، مراسم برپا بود و انواع و اقسام دعا در مدارس و مساجد و حسینه ها برگزار میشدذ. تفریح گا ها و تفرج گاه های ما امام زاده ها و اطراف امام زاده ها بود امام زاده هایی که واقعا نمیدانستیم آیا اصالت دارند یا نه ؟ ورود به این امام زاده ها با سر خم کردن و بوسیدن فلز و در های چوبی آن بود. و البته که خروج هم با تعظیم و عقب عقب رفتن . سن ازدواج مان فرا رسید و اگر ازدواج نمیکردیم از آن امت نبودیم ، و حتما برای محرمیت ، میبایست به جمله ای عربی گوش دهیم که لاجرم فتحه و کسره آن باید رعایت شود ، حال بماند که اکثرا معنای آنرا هم نمیدانستیم . همواره با رسانه ای سروکار داشتیم که بخش زیادی از برنامه هایش در طول روز مذهبی بود . اقتصاد و سیاست و اجتماع و فرهنگ و همه چیز تحت تاثیر مذهب بود . داشتن شغلی اداری تنها با پیش شرط مذهبی بودن ممکن بود ، مسجدی بودن آدم ها امتیاز محسوب میشد . هنگامی که دچار بیماری می شدیم از امور غیبی مدد خواستن تبدیل به یک فرهنگ شده بود ، و در آخر عمر مان و آن هنگام که سرازیر در قبر شویم باز بایستی رو به قبله و با تکان دادن شانه و خواندن جملاتی عربی ، مذهبی بودن ما اثبات شود . واقعا همیشه برایم سوال بوده که وقتی با یک شخص مذهبی بحث و از مذهب انتقاد میشود، چرا همه آنها متفق القول می گویند شستشوی مغزی داده شده اید . مگر شستشوی مغزی چه می تواند باشد که از بدو تولد تا به هنگام مرگ تحت تاثیر شدیدترین رفتاری های مذهبی قرار گیریم و بدون خرد ورزی و از روی عادت آنان را انجام دهیم !؟