کشاورزی جزو مشاغل خصوصی است یا دولتی محسوب میکنید ؟
به قلم : محمد مهدی بارانی
اگر کشاورزی جزو مشاغل و فعالیت های تولیدی بخش خصوصی است باید از ساز و کار بخش خصوصی نیز برخوردار باشد به نحوی که کشاورز بتواند محصول تولیدی خود را در هر بازاری چه داخلی و چه خارجی که سودآوری بیشتری دارد بفروش برساند و دولت سد این راه نباشد .
چرا وقتی یک محصول کشاورزی در داخل با کمبود مواجه میشود ، مسئولان امر بلافاصله یا صادراتش را ممنوع میکنند و یا عوارض گمرکی آن را بالا می برد که صادر کنند نتواند به صدور آن اقدام کند؟
در صورتی که کشاورز تمام نهاده های مورد نیاز خود را از بازار آزاد تهیه کرده است . یعنی دولت با این کار محصول کشاورز را به انحصار خود در می آورد با این کار قیمت محصول به علت عرضه زیاد افت پیدا میکند و روانه بازار داخلی می شود ، بدون توجه به هزینه هایی که کشاورز خرج کرده است .
فقط جهت ایجاد آرامش بازار داخلی و ایجاد رضایت مدنی بجای خرج از جیب و بودجه خود ، دست در جیب تولید کننده میکند و از جیب خالی کشاورز مایه می گذارد و حاتم طایی می شود .
بر عکس اگر کشاورزی شغل دولتی ویا شبه دولتی است چرا زمانی که عکس موضوع بالا اتفاق می افتد و محصولی روی دست کشاورز می ماند به وظیفه قانونی خود عمل نمی کند و حاصل دست رنج کشاورزان روی زمین در انبارها یا از بین می رود و یا مصرف دام و یا به کام دلالان و غیره می شود ؟
که به نابودی سرمایه کشاورز ختم می شود مانند گوجه کاران و سیب زمینی کاران و انواع میوه های سر درختی و کشمش وووو ! چرا در موقعیت حساس کمک کشاورز نمی شود ؟ تا برای سال بعد دوباره به تولید ادامه دهد ؟ از نظر کشاورز محصول استراتژیک بی معناست محصول یک کشاورز برایش امنیت اقتصادی و روحی روانی دارد فرق نمی کند استراتژیک باشد یا غیر استراتژیک. وقتی این محصول روی دستش بماند و یا با قیمت ناعادلانه خریداری کنند ، امنیت اقتصادی و روح و روانش صدمه می بیند.
محصول استراتژیکی از نظر دولت که وظیفه تامین مواد غذای کشور را دارد مفهوم دارد . دولت محترم باید بدنبال ساز و کارهایی باشد که محصولات کشاورزی بر اساس قیمت های جهانی در بازار داخلی و یا خارجی عرضه شود .
کشاورز قادر نیست که هم روی زمین و دامداری و مرغداری و غیره کار کند و هم محصول تولیدی خود را به بازار عرضه کند . بنابرین شغل کشاورزی و دولت لازم و ملزوم هم هستند یعنی وظیفه کشاورز تولید و تامین امنیت غذایی کشور هست و وظیفه دولت حمایت همه جانبه آن در تمام مراحل داشت و کاشت و برداشت و بازار فروش .
کشاورزی را با هیچگونه شغل بخش خصوصی نمی توان قیاس کرد چرا که اولا تامین مواد غذای یک کشور و تامین امنیت غذایی به فعالیت بخش کشاورزی بستگی دارد . دوما حوادث طبیعی ( خشکسالی و تگرگ و سیل )و غیر طبیعی وجود دارد که دائم محصولات کشاورزی را در تمام مراحل تولید تهدید می کند که این حوادث در هیچ رده بخش خصوصی دیده نمی شود.
بنابراین شغل کشاورزی را می توان بعنوان شغلی بینابین خصوصی و دولتی محسوب کرد و انتظار کشاورز حمایت دولت هست .در کشورهای پیشرفته نیز که دارای کشاورزی صنعتی است دولت متبوع تمام قد از کشاورزانش حمایت می کند.
میگن توی کشور ایتالیا یه دونه جزیره وجود داره به نام ساردینا که تمام اهالی اون جزیره به طور متوسط شش برابر بیشتر از بقیه جاها هست و عمرشون عمومآ به بالای صد سال میرسه . یه آقای پژوهشگر به نام لوکا دیانا ( Deiana ) از دانشگاه ساساری ایتالیا دنبال این بود ببینه راز طول عمر اهالی جزیره ساردینا چیه !؟…
برای رسیدن به جواب چالش، این تیم پژوهش نشستن و با همه اهالی بالاتر از صد سال ساکن این جزیره گفتگو کردن و توی چند مرحله مه چند سال طول کشید ، زندگی تمام افراد این پژوهش رو تحت نظارت قرار دادن و در انتها به چهار پارامتر شگفت انگیز و جالب رسیدن ؛…
پارامتر اول ؛ تنها بیست درصد ماجرای امید به زندگی و راز داشتن طول عمر بالای اهالی جزیره ساردینا وابسته به ژنتیک بود، ۸۰ درصدش برمیگشت به چیزی به نام سبک زندگی ساردینایی…
یافته دوم ؛ سبک زندگی ساردینایی رو محور تکون دادنه. اونها با یه جا نشستن میونه خوبی ندارن و فعالیت روزانه ( از پیاده روی ساده گرفته تا ورزش هدفمند ) بخشی از جریان زندگی روزمره اونهاست.
یافته سوم: پیوند های قوی خانوادگی جزء ضروری سبک زندگی ساردیناییه. تا جایی که یه مطالعه نشون میده ؛ مراقبت از بچهذها و نوه ها با افزایش طول عمر پدر بزرگ و مادر بزرگ ها ارتباط مستقیم داره و در نهایت یافته چهارم و مهم ترین یافته؛ معاشرت، معاشرت و معاشرت.
حجم گسترده ای از منابع نشون میده که داشتن تعاملات اجتماعی حال خوب کن روزانه و رفقای صمیمی از مهمترین پیشبینی کننده های طول عمر بشره .
به عبارت دیگه مشخص شده تنهایی و انزوای اجتماعی خودش به اندازه مصرف ۱۵ نخ سیگار طی روز برای ما مضره و از اونجایی که اهالی جزیره ساردینا همه هم رو میشناسن و از احوال هم خبر دارن و از همدیگه مراقبت میکنن ، عامل معاشرت در اونها به شدت قوی عمل میکنه…
خلاصه که؛ جاودان باد سایه دوستان و عزیزانی که شادی را علتند نه شریک؛ و غم را شریکند نه دلیل”…
داستان ضحّاک و مار ها
ضحاک پس از آنکه بر جای پدر مینشیند از طریق « شکم خوارگی » در دام ابلیس افتاد ، بدین معنی که شیطان خورشگر ( طباخ ) او میشود و خوراک های چرب و نرم از گوشت مرغان و گوسفند و گاو برای او درست میکند. بدینگونه ، در حالی که هنوز همه مردم گیاه خوارند ابلیس به ضحاک گوشت میخوراند ، تا خوی تهور و درندگی را در او بپروراند و به خواهش های خویش مطیعش کند.
اما جنبه کنایه ای مار های ضحاک بیشتر از هر چیز شایسته تأمل است . شیطان به پاداش طبخ های لذیذ خود ، اجازه مییابد که شانه های پادشاه را ببوسد ، از جای بوسه ها دو مار سیاه میرویند و همه پزشکان از علاج این درد عاجز میمانند. بار دیگر خود ابلیس در هیئت پزشک راهنمایی میکند که برای تسکین آن ها از مغز آدمیزاد شان باید خوراک داد.
مار ، مبیّن چه حکمت یا عبرتی است؟ آیا مار ها وكيل ابلیس اند بر ضحاک تا او را به آسیب و خونخواری وادارند و نسل آدمی را به انقراض بکشانند و یا بیان کننده این واقعیت اند که اگر چه لذت و جاه و جلال از جانب ابلیس ارزانی میشود، مواهب او همواره با عذاب و عقوبت همراه است ؟
ضحاک مار خوار ، یکی از برجسته ترین نمونه های طبایع نابکار است که دنیا را در محنت و تباهی می افکنند، ولی خود نیز لحظه ای آسایش و قرار ندارند. هر چه بیشتر در بیداد میکوشند، رنجشان افزونتر میگردد، و هر چه رنجشان افزونتر میگردد، بر کشتار و ستم حریص تر میشوند.
ضحاک در چهل سال آخر عمر خود حالت روحی ای دارد که بی شباهت به وضع روحی «ماكبث» نیست. ضحاک و ماكبث هر دو در وضعی قرار میگیرند که نمیتوانند به بیداد و جنایت دست نزنند، آنهم بدانگونه که هر ظلم، ظلمی دیگر و هر کشتار، کشتاری دیگر بدنبال خود می کشاند. هر دو از بار جنایتی که بر پشت دارند ناآرام و وحشت زدهاند و از عاقبت کار خویش بیم دارند. ماكبث لکه خونی محو ناشدنی بر دست خود میبیند که « آب همه اقیانوس ها از شستن آن عاجز است » و ضحاک مار های خود را بر دوش دارد که هر چه بریده شوند از نو میرویند. ماكبث فریاد میزند « ماكبث خواب را کشته است !» یعنی دیگر قرار نمیتواند گرفت؛ از ضحاک نیز آرام و خورد و خواب گرفته شده.
ضحاک خیال میکند که اگر فریدون را به چنگ آورد و بکشد، دیگر آسوده خاطر خواهد شد؛ ماكبث همین گمان را درباره فلينس «پسر بانکو» دارد. هر دو از مرگ خود باخبر شده اند ( یکی به وسیله خواب گزاران و دیگری به وسیله جادوان ) و بیهوده میکوشند تا بر تقدیر فائق آیند.
زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه حضرت فردوسی علیه الرحمه
نوشته شده : دکتر اسلامی نُدوشن
تلخیص شده از طرف مریم السادات لاریجانی
دکترای ادبیات فارسی
کشاورزان عزیز و زحمتکش ، همانطور که اطلاع دارید تابستان نزدیک است و از هم اکنون وزارت نیرو اخطار قطع برق چاه های کشاورزی را روزانه به مدت ۵ ساعت اطلاع داده است . با توجه به اینکه قطعی برق چاه ها در سال گذشته خسارت عظیمی به محصول و پمپ های کشاورزان در سراسر ایران وارد کرد و هیچگاه این خسارت جبران نشد ، انگار که کشاورزان تاوان تمام سوء مدیریت های مسئولین را از سوخت و انرژی و مشکلات ارزی و …باید یک تنه بپردازند و همچنان پرچم شکسته رونق تولید را هم بر دوش بکشند .
علی ایها الحال با توجه به اینکه متاسفانه بعلت کمبود برق خاموشی ها غیر قابل اجتناب است ( شخصا خودم ناراحتم که به جای کارزار عدم خاموشی مجبور به کارزار خاموشی هوشمندانه شدیم ) و تجربه سال گذشته نشان داد بعلت اینکه مدیریت خاموشی های برق را شورای عالی امنیت ملی صادر می کند عملا استانداران و فرمانداران و روسای برق منطقه ای هیچ اختیاری در مدیریت قطعی ها نخواهند داشت .تصمیم گرفتیم با ثبت کارزاری از هم اکنون دولمتردان را متوجه تصمیمات اشتباه و یکطرفه خودشان بکنیم و لذا کارزار ذیل که شما را دعوت به امضای آن و نشر آن در تمام گروههای محلی و خانوادگی و کشاورزی و … می کنم فقط بر اساس واقعیت موجود و عدم توان تولید برق در برابر میزان مصرف در مناطق کشاورزی ، درخواست شده است که با توجه به اینکه شاکله کلی اقتصاد و درآمد تمام مردم این مناطق حتی آنها که کشاورز نیستند از کشاورزی است و خاموشی روزانه چاهها آنها را از هستی در ادامه سال ساقط می کند درخواست کردیم که مدیریت قطعی برق مناطق کشاورزی کل کشور مجزا و با هماهنگی کشاورزان و جهاد کشاورزی و مسئولین محلی بصورتی مدیریت شود تا کمترین خسارت متوجه کشاورزان بشود . پس خواهشمندم همانطور که قبلا تقاضا کردم خود و همه اهل خانواده با خط خودتان به این لینک متصل شده و کارزار را ثبت کنید تا بتوانیم نتیجه آن را به دبیرخانه شورای امنیت ملی و واررتخانه های جهاد و نیرو تسلیم تا از هم اکنون مدیریت خاموشی ها را هوشمندانه بر اساس هر منطقه اعمال کنند .
دکتر یاسر جبرائیلی در دیدار با جمعی از تولید کنندگان کشور در ارتباط با سیستم دلار زده یمالی کشور گفت:
دلاریزه شدن ( Dollarization )، یعنی سلب وظایف و کارکرد های سه گانه پول از ریال و حاکم کردن دلار بر اقتصاد .
پول سه وظیفه در اقتصاد دارد : واسطه مبادله، ذخیره ارزش و واحد سنجش. با جهانی سازی قیمت ها، این وظایف از ریال گرفته شده و تقدیم دلار شده است . طبیعی است که در این شرایط، پول ملی بی ارزش شود.
# دلار زدایی از اقتصاد، یعنی فقط و فقط پول ملی وظایف پول را در اقتصاد ایفا کند. راه برگرداندن ارزش و اعتبار ریال، حاکمیت بخشیدن به ریال و حذف رقبای آن در اقتصاد ایران است و این، یک موضوع کارشناسی نیست، یک تصمیم سیاسی است؛ و کاملا شدنی است.
سلام و احترام
مطرح کردن این مسئله که مدیران بخش کشاورزی علیرغم وجود تحقیقات گسترده، نتوانسته اند وظایف خود را به درستی انجام دهند، بسیار دقیق و قابل تأمل است. این موضوع نشان دهنده شکاف عمیق بین حوزه های علمی و اجرایی است که متأسفانه منجر به بروز مشکلات عدیده ای در بخش کشاورزی شده است.
علل اصلی این مسئله را میتوان به چند عامل کلیدی نسبت داد:
پژوهشگران اغلب به دلیل عدم آشنایی با مشکلات عملی و نیازهای واقعی بخش کشاورزی، تحقیقاتی انجام میدهند که کاربرد عملی چندانی ندارد. از سوی دیگر، مدیران نیز به دلیل مشغله کاری زیاد و عدم آشنایی کافی با مفاهیم علمی، نتوانسته اند از نتایج تحقیقات به نحو مطلوب استفاده کنند.
همچنین بسیاری از تحقیقات انجام شده در کشور، براساس الگو های خارجی و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی کشور طراحی شدهاند. این امر باعث شده است که نتایج این تحقیقات در شرایط واقعی کشور قابل اجرا نباشد و در بسیاری از موارد، پژوهش های کاربردی که میتوانند به حل مشکلات بخش کشاورزی کمک کنند، به دلیل کمبود منابع مالی و حمایت های لازم، به نتیجه مطلوب نمیرسند ضمن اینکه نبود ساز و کار های مناسب برای انتقال دانش و فناوری از دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی به بخش اجرا، یکی دیگر از موانع اصلی بهره برداری از نتایج تحقیقات است.
اما بطور کلی با نظر حضرتعالی در خصوص استفاده تلفیقی از افراد علمی و افراد مجرب دستگاه های اجرایی ، موافقم البته به شرطی که موازین آن با شفافیت کامل و بدون هیچگونه تفاسیر شخصی یا سیاسی معین گردد.
میگن توی کشور ایتالیا یه دونه جزیره وجود داره به نام ساردینا که تمام اهالی اون جزیره به طور متوسط شش برابر بیشتر از بقیه جاها هست و عمرشون عمومآ به بالای صد سال میرسه . یه آقای پژوهشگر به نام لوکا دیانا ( Deiana ) از دانشگاه ساساری ایتالیا دنبال این بود ببینه راز طول عمر اهالی جزیره ساردینا چیه !؟…
برای رسیدن به جواب چالش، این تیم پژوهش نشستن و با همه اهالی بالاتر از صد سال ساکن این جزیره گفتگو کردن و توی چند مرحله مه چند سال طول کشید ، زندگی تمام افراد این پژوهش رو تحت نظارت قرار دادن و در انتها به چهار پارامتر شگفت انگیز و جالب رسیدن ؛…
پارامتر اول ؛ تنها بیست درصد ماجرای امید به زندگی و راز داشتن طول عمر بالای اهالی جزیره ساردینا وابسته به ژنتیک بود، ۸۰ درصدش برمیگشت به چیزی به نام سبک زندگی ساردینایی…
یافته دوم ؛ سبک زندگی ساردینایی رو محور تکون دادنه. اونها با یه جا نشستن میونه خوبی ندارن و فعالیت روزانه ( از پیاده روی ساده گرفته تا ورزش هدفمند ) بخشی از جریان زندگی روزمره اونهاست.
یافته سوم: پیوند های قوی خانوادگی جزء ضروری سبک زندگی ساردیناییه. تا جایی که یه مطالعه نشون میده ؛ مراقبت از بچهذها و نوه ها با افزایش طول عمر پدر بزرگ و مادر بزرگ ها ارتباط مستقیم داره و در نهایت یافته چهارم و مهم ترین یافته؛ معاشرت، معاشرت و معاشرت.
حجم گسترده ای از منابع نشون میده که داشتن تعاملات اجتماعی حال خوب کن روزانه و رفقای صمیمی از مهمترین پیشبینی کننده های طول عمر بشره .
به عبارت دیگه مشخص شده تنهایی و انزوای اجتماعی خودش به اندازه مصرف ۱۵ نخ سیگار طی روز برای ما مضره و از اونجایی که اهالی جزیره ساردینا همه هم رو میشناسن و از احوال هم خبر دارن و از همدیگه مراقبت میکنن ، عامل معاشرت در اونها به شدت قوی عمل میکنه…
خلاصه که؛ جاودان باد سایه دوستان و عزیزانی که شادی را علتند نه شریک؛ و غم را شریکند نه دلیل”…
داستان ضحّاک و مار ها
ضحاک پس از آنکه بر جای پدر مینشیند از طریق « شکم خوارگی » در دام ابلیس افتاد ، بدین معنی که شیطان خورشگر ( طباخ ) او میشود و خوراک های چرب و نرم از گوشت مرغان و گوسفند و گاو برای او درست میکند. بدینگونه ، در حالی که هنوز همه مردم گیاه خوارند ابلیس به ضحاک گوشت میخوراند ، تا خوی تهور و درندگی را در او بپروراند و به خواهش های خویش مطیعش کند.
اما جنبه کنایه ای مار های ضحاک بیشتر از هر چیز شایسته تأمل است . شیطان به پاداش طبخ های لذیذ خود ، اجازه مییابد که شانه های پادشاه را ببوسد ، از جای بوسه ها دو مار سیاه میرویند و همه پزشکان از علاج این درد عاجز میمانند. بار دیگر خود ابلیس در هیئت پزشک راهنمایی میکند که برای تسکین آن ها از مغز آدمیزاد شان باید خوراک داد.
مار ، مبیّن چه حکمت یا عبرتی است؟ آیا مار ها وكيل ابلیس اند بر ضحاک تا او را به آسیب و خونخواری وادارند و نسل آدمی را به انقراض بکشانند و یا بیان کننده این واقعیت اند که اگر چه لذت و جاه و جلال از جانب ابلیس ارزانی میشود، مواهب او همواره با عذاب و عقوبت همراه است ؟
ضحاک مار خوار ، یکی از برجسته ترین نمونه های طبایع نابکار است که دنیا را در محنت و تباهی می افکنند، ولی خود نیز لحظه ای آسایش و قرار ندارند. هر چه بیشتر در بیداد میکوشند، رنجشان افزونتر میگردد، و هر چه رنجشان افزونتر میگردد، بر کشتار و ستم حریص تر میشوند.
ضحاک در چهل سال آخر عمر خود حالت روحی ای دارد که بی شباهت به وضع روحی «ماكبث» نیست. ضحاک و ماكبث هر دو در وضعی قرار میگیرند که نمیتوانند به بیداد و جنایت دست نزنند، آنهم بدانگونه که هر ظلم، ظلمی دیگر و هر کشتار، کشتاری دیگر بدنبال خود می کشاند. هر دو از بار جنایتی که بر پشت دارند ناآرام و وحشت زدهاند و از عاقبت کار خویش بیم دارند. ماكبث لکه خونی محو ناشدنی بر دست خود میبیند که « آب همه اقیانوس ها از شستن آن عاجز است » و ضحاک مار های خود را بر دوش دارد که هر چه بریده شوند از نو میرویند. ماكبث فریاد میزند « ماكبث خواب را کشته است !» یعنی دیگر قرار نمیتواند گرفت؛ از ضحاک نیز آرام و خورد و خواب گرفته شده.
ضحاک خیال میکند که اگر فریدون را به چنگ آورد و بکشد، دیگر آسوده خاطر خواهد شد؛ ماكبث همین گمان را درباره فلينس «پسر بانکو» دارد. هر دو از مرگ خود باخبر شده اند ( یکی به وسیله خواب گزاران و دیگری به وسیله جادوان ) و بیهوده میکوشند تا بر تقدیر فائق آیند.
زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه حضرت فردوسی علیه الرحمه
نوشته شده : دکتر اسلامی نُدوشن
تلخیص شده از طرف مریم السادات لاریجانی
دکترای ادبیات فارسی
کشاورزان عزیز و زحمتکش ، همانطور که اطلاع دارید تابستان نزدیک است و از هم اکنون وزارت نیرو اخطار قطع برق چاه های کشاورزی را روزانه به مدت ۵ ساعت اطلاع داده است . با توجه به اینکه قطعی برق چاه ها در سال گذشته خسارت عظیمی به محصول و پمپ های کشاورزان در سراسر ایران وارد کرد و هیچگاه این خسارت جبران نشد ، انگار که کشاورزان تاوان تمام سوء مدیریت های مسئولین را از سوخت و انرژی و مشکلات ارزی و …باید یک تنه بپردازند و همچنان پرچم شکسته رونق تولید را هم بر دوش بکشند .
علی ایها الحال با توجه به اینکه متاسفانه بعلت کمبود برق خاموشی ها غیر قابل اجتناب است ( شخصا خودم ناراحتم که به جای کارزار عدم خاموشی مجبور به کارزار خاموشی هوشمندانه شدیم ) و تجربه سال گذشته نشان داد بعلت اینکه مدیریت خاموشی های برق را شورای عالی امنیت ملی صادر می کند عملا استانداران و فرمانداران و روسای برق منطقه ای هیچ اختیاری در مدیریت قطعی ها نخواهند داشت .تصمیم گرفتیم با ثبت کارزاری از هم اکنون دولمتردان را متوجه تصمیمات اشتباه و یکطرفه خودشان بکنیم و لذا کارزار ذیل که شما را دعوت به امضای آن و نشر آن در تمام گروههای محلی و خانوادگی و کشاورزی و … می کنم فقط بر اساس واقعیت موجود و عدم توان تولید برق در برابر میزان مصرف در مناطق کشاورزی ، درخواست شده است که با توجه به اینکه شاکله کلی اقتصاد و درآمد تمام مردم این مناطق حتی آنها که کشاورز نیستند از کشاورزی است و خاموشی روزانه چاهها آنها را از هستی در ادامه سال ساقط می کند درخواست کردیم که مدیریت قطعی برق مناطق کشاورزی کل کشور مجزا و با هماهنگی کشاورزان و جهاد کشاورزی و مسئولین محلی بصورتی مدیریت شود تا کمترین خسارت متوجه کشاورزان بشود . پس خواهشمندم همانطور که قبلا تقاضا کردم خود و همه اهل خانواده با خط خودتان به این لینک متصل شده و کارزار را ثبت کنید تا بتوانیم نتیجه آن را به دبیرخانه شورای امنیت ملی و واررتخانه های جهاد و نیرو تسلیم تا از هم اکنون مدیریت خاموشی ها را هوشمندانه بر اساس هر منطقه اعمال کنند .
دکتر یاسر جبرائیلی در دیدار با جمعی از تولید کنندگان کشور در ارتباط با سیستم دلار زده یمالی کشور گفت:
دلاریزه شدن ( Dollarization )، یعنی سلب وظایف و کارکرد های سه گانه پول از ریال و حاکم کردن دلار بر اقتصاد .
پول سه وظیفه در اقتصاد دارد : واسطه مبادله، ذخیره ارزش و واحد سنجش. با جهانی سازی قیمت ها، این وظایف از ریال گرفته شده و تقدیم دلار شده است . طبیعی است که در این شرایط، پول ملی بی ارزش شود.
# دلار زدایی از اقتصاد، یعنی فقط و فقط پول ملی وظایف پول را در اقتصاد ایفا کند. راه برگرداندن ارزش و اعتبار ریال، حاکمیت بخشیدن به ریال و حذف رقبای آن در اقتصاد ایران است و این، یک موضوع کارشناسی نیست، یک تصمیم سیاسی است؛ و کاملا شدنی است.
سلام و احترام
مطرح کردن این مسئله که مدیران بخش کشاورزی علیرغم وجود تحقیقات گسترده، نتوانسته اند وظایف خود را به درستی انجام دهند، بسیار دقیق و قابل تأمل است. این موضوع نشان دهنده شکاف عمیق بین حوزه های علمی و اجرایی است که متأسفانه منجر به بروز مشکلات عدیده ای در بخش کشاورزی شده است.
علل اصلی این مسئله را میتوان به چند عامل کلیدی نسبت داد:
پژوهشگران اغلب به دلیل عدم آشنایی با مشکلات عملی و نیازهای واقعی بخش کشاورزی، تحقیقاتی انجام میدهند که کاربرد عملی چندانی ندارد. از سوی دیگر، مدیران نیز به دلیل مشغله کاری زیاد و عدم آشنایی کافی با مفاهیم علمی، نتوانسته اند از نتایج تحقیقات به نحو مطلوب استفاده کنند.
همچنین بسیاری از تحقیقات انجام شده در کشور، براساس الگو های خارجی و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی کشور طراحی شدهاند. این امر باعث شده است که نتایج این تحقیقات در شرایط واقعی کشور قابل اجرا نباشد و در بسیاری از موارد، پژوهش های کاربردی که میتوانند به حل مشکلات بخش کشاورزی کمک کنند، به دلیل کمبود منابع مالی و حمایت های لازم، به نتیجه مطلوب نمیرسند ضمن اینکه نبود ساز و کار های مناسب برای انتقال دانش و فناوری از دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی به بخش اجرا، یکی دیگر از موانع اصلی بهره برداری از نتایج تحقیقات است.
اما بطور کلی با نظر حضرتعالی در خصوص استفاده تلفیقی از افراد علمی و افراد مجرب دستگاه های اجرایی ، موافقم البته به شرطی که موازین آن با شفافیت کامل و بدون هیچگونه تفاسیر شخصی یا سیاسی معین گردد.