لاینحل ترین معمای خلقت
دیالکتیکی تمام عیار در چشم تاریخ و جهان
به قلم: امید قربانی
بی تکرار ترین پدیده ی انسانی جهان و دور ترین انسان در فراخنای تاریخ است و با ماست اما فراتر از تمام ما انسان هاست !
و من از علی میگویم ، از او که معمای خداست در خلقت هستی و باز میگویم که جهانیان را امروز فرخنده باد که مامِ جهان علی را برای ما فَرّخ زاد !
و خجسته باد آمدنِ او که شکافتن کعبه در بدو زاده شدن چیز بزرگی در برابر بزرگیِ مرام و منش او نیست . علی موجود مبهمی ست که یُطَهِّرَکُم تَطهِیرایِی که یُنْفِقونَ فِی الرّکّعِ السجودِ خدا بر او و برای او و به پیشواز او نازل شد !
فرخندگی باید تمام آدمیان را که از این دورترین انسان در فراخنای تاریخ ، مِهر و ارادت و عشق دارد . شاد باد هر آن آدمی زاده ای که سازِ زیستن و زیستگاری خویش با ضرباهنگِ نیکِ و تطمئن القلوبِ علی کوک کرده است !
به رقص درآ و پایکوبی کن ای آنکه با علی آنجا که بایسته بود فیروز و آنجا که شایسته بود اندوهمند شدی . مستی کن و در خمخانه ی هستی آواز رستگاری سر ده ای آنکه پا به پای علی ، طاغی بر پلشتی و اهریمن و سایه به سایه ی علی ، لوطی و بوترابِ فروافتادگان شدی !
بر جن و ملک تو را سروری باید ای آنکه علی را در اوراقِ تاریخ برای پُز دادن و پرستیژِ گرفتن نخوانده ای و برای درو کردن آفرین های فرومایگان ، علی نویس نشده ای بلکه او را همانی خوانده ای و برایش همانی را نوشته ای که شایسته و بایسته اش بود . و علی را از چشمِ بزرگ و کوچکِ آدمیان سالهای گوشه نشینی اش در مدینه و سالهای اِمارتش در کوفه دیده ای تا آبگینه بسازی از علی برای امروز جهان!
این حق توست و فقط تو این حق را داری که مسجود ملائک شوی ای کسی که با کمیل علی را در آغوشِ خدا مویه گر دیده ای و با بن حنیف هَمان علی را را عبوسا قمطریرا و از این دوگانگی و شکاف عظیمِ یک تن در شگفت نشدی چراکه میدانستی وعده ی علی بر بلعندگان حق و باعثانِ رانت ها و رابطه ها جز تیزی شمشیر نبوده است ؛
علی ، دیالکتیکی عیان در چشم تاریخ انسان است . معماترین موجود کائنات . ابژه ای در دیدگاه تمام سوبژه های حق پژوه تاریخ .
آنکه دانست خیمه گاه علی قرارگاه زر و زور و تزویر و ایستگاه بیغیرت ها و بیتفاوت ها و منزلگاه سکوت و سکون نیست که این خیمه حتی دخترش را پناهگاه جُرم و برادرش را فرارگاه زیاده بَری نیست ولو دیناری . دادگری را شیرِ ژیان و مظلوم را مامِ مهربان .
خیمه گاهِ علی گُمگاهِ حقیقت نیست و بلکه خانگاه حقایق است و اصلا این دادگاه دایر شد تا بیدادگاه اهریمنان را ویران و حرام ستانی از حرام خواران ، واجب تر از هوا در هر نَفَس ، خواستگاه شَوَد!
همین منزلگاه را گفته بود : عَلِیٌّ مَعَ الْحَقّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیّ
این همان ابژه ی رمزآلود خداست در اِنّی اَعْلَمُ مَا لا تَعلَمون . لاینحل ترین معمای خِلقت که با هر بار گشادنِ کالبد ، پیچیده تر مینمایاند . چونان الف و لام و میمِ زبان خدا .
علی گونه زیستن یعنی : یکسر دردمند و غیرتمند بودن بر تمام آدمیانِ زمین بی هیچ تفاوتی و شیعه اگر شاهنشاه هم شَوَد در کُرنِش از بیوه گانِ حکومتِ خود نفرین و لعن بنوشد از همانان و شاه بر خویش نهیب زَنَد که این ، پیشکشِ غفلت سلطان از رعیت ست ، بنوش و دَم مزن !
علی گونه زیستن یعنی بر دوش کشیدنِ انبانِ نادارها در بطن کژفهمی و نمک نشناسی آشکارِ جامعه . شبیه علی بودن یعنی بلادرنگ تمامِ پادشاهی ات را پای خنده آفرینی بر لب یتیم هزینه کنی بی نام و بی نشان . بی ریختنِ درد در چاه و بی شَقّ القمر فُتادن در سجده گاه ، چگونه شبیه او شدن را نمایش میتوان داد ؟
ای علی ای ناموسِ خدا ، خود میدانی که در لوح ستمکاری تاریخ بر تو ، گناهی نیست ما را که لَا یُکَلِّفُ الّلهُ اِلّا وُسعَها . که در فهمِ ما نیستی که چیستی . چه خواستی چه نیستی . و اصلا چه هستی و کیستی . دنیا مُحاطِ ما و ما محیطِ تو . فراتر از حیات و زیستی .
ای علی گرچه فَکَیفَ اَصْبِرُ عَلَی فِراقِک گفته بودی اما گاهگاه از لاهوت خدا فرود آی میانِ ما ناسوتیان شاید که در فهمِ ما آیی…
نویسنده : امید قربانی ۱۳۹۹/۱۲/۰۶
مانده در حیرت و با خویش بگوید خیبر/ رب العالم یتجلی بایدی الحیدر
مقالات و مطالب بیشتری در اینجا بخوانید:
سخنی کوتاه در فضیلت علی بن ابی طالب امیر المومنین علی علیه السلام / بسم الله الرحمن الرحیم . امشب ، شب هفدهم ماه مبارک رمضان است و به خاطر این متن زیبای جناب مهندس امید قربانی میخواهم درباره فضیلت امیر المومنین علی علیه السلام نکاتی را برای شما بنویسم . این شب ، یعنی شب هفدهم ماه رمضان شب بسیار مبارکى است . در این شب ، رسول خدا صلى الله علیه و آله با لشکر کفّار قریش در سرزمین بدر برخورد داشت و در روز هفدهم ماه رمضان ، جنگ بدر واقع شد و خداوند متعال لشکریان اسلام را بر لشگریان مشرکین پیروز گردانید ، با آن که مسلمانان از نظر و ادوات و نفرات کمتر و محدود تر بودند و از ساز و برگ اندک جنگى برخوردار بودند. این پیروزى از بزرگترین فتوحات در صدر اسلام است ; از این رو علما گفته اند که در این روز، غسل و صدقه و شکر خدا بجا آوردن مستحبّ است و عبادت در شب هفدهم فضیلت فراوانى دارد. فضیلتى ازامیر مؤمنان علی علیه السلام در شب جنگ سرنوشت ساز بدر: در روایات فراوانى آمده است که در شب هفدهم ماه رمضان که فرداى آن جنگ بدر واقع شد ، رسول خداصلى الله علیه و آله به اصحابش فرمودند : چه کسى حاضر است برود از چاه آب بکشد و بیاورد ؟ اصحاب سکوت کردند و هیچ کدام اعلام آمادگى نکردند ( چون کار خطرناکى بود در مقابل دشمن تا دندان مسلح کفار ) امیر المومنین على علیه السلام برخاست ، و براى آوردن آب بیرون رفت ، آن شب ، شبى سرد و ظلمانى بود و باد سردى میوزید . حضرت به چاه آب رسید، چاه بسیار عمیق بود. حضرت دلوى نیافت که بتواند از آن آب بکشد ، لذا از چاه پایین رفت و مشکى را که با خود داشت پر از آب کرد و بیرون آمد . به هنگام مراجعت ناگاه باد شدیدى وزید ، امیر المومنین علی علیه السلام نشست تا باد فرو نشیند آنگاه برخاست و حرکت کرد که تندباد دیگرى وزیدن گرفت ، ناچار امیر مومنان علی علیه السلام نشست ، پس از آرام شدن ، مجدّداً به راه افتاد که در مرتبه سوم نیز تند باد خوفناکی همانند قبل وزیدن گرفت . حضرت حیدر علیه السلام نشست ، تا هوا آرام شد ; آنگاه به راه خود ادامه داد و خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله رسید، پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پرسید: اى ابو الحسن ! چرا دیر آمدى ؟ امام علیه السلام جریان را توضیح داد .
پیامبر ختمی مرتبت ، رسول خدا صلى الله علیه و آله پرسید: متوجّه شدى آن باد هاى شدید چه بود ؟ حضرت سیف الله الغالب علیه السلام عرض کرد : نه ، پیامبر خدا صلوات الله علیه و آله فرمودند : اوّلى جبرئیل بود همراه با هزار فرشته که بر تو سلام کردند و دوّمى میکائیل بود که با هزار فرشته بر تو سلام کردند و سوّمى نیز اسرافیل بود با هزار فرشته بر تو سلام کردند و آنها براى کمک و یارى ما در جنگ آمدند . و آن کس که گفته است براى امیر مؤمنان علی علیه السلام در یک شب سه هزار و سه فضیلت است، اشاره به همین جریان دارد که سه هزار فرشته ، همراه با سه فرشته مقرّب الهى بر آن حضرت سلام کردند ! سیّد حمیرى نیز در شعر خود در مدح آن حضرت به همین داستان اشاره کرده است : اُقْسِمُ بِاللّهِ وَ آلائِهِ وَالْمَرْءُ عَمّا قالَ مَسْؤُولٌ سوگند خورم به خدا و نعمتهای الهی و انسان از هر چه گوید بازخواست شود اِنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِب عَلَى التُّقى وَالْبِرِّ مَجْبُولٌ براستى على بن ابى طالب فطرتش به پرهیز کارى و نیکى سرشته شده است کانَ اِذَا الْحَربُ مَرَتْهَا الْقَنا وَاَحْجَمَتْ عَنْهَا البَهالیلُ چنان بود که هنگامى که نیزه ها تنور جنگ را مى افروخت و دلیران از آن گریزان بودند یَمْشى اِلَى الْقِرْنِ وَفى کَفِّهِ
اَبْیَضُ ماضِى الْحَدِّ مَصْقُولٌ
بسوى هماورد خویش مى رفت و در دستش شمشیر بَراق و بُران و صیقلى شده بود
مَشْىَ الْعَفَرْنى بَیْنَ اَشْبالِهِ
اَبْرَزَهُ لِلْقَنَصِ الْغیلُ
چنانچه شیر در میان بچه هاى خود راه مى روددر آن حال که بیشه براى شکار او را بیرون فرستد
ذاکَ الَّذى سَلَّمَ فى لَیْلَة
عَلَیْهِ میکالٌ وَجِبْریلُ
على همان کسى است که در یک شب بر او،سلام کرد میکائیل و جبرئیل
میکالُ فى اَلْف وَجِبْریلُ فى
اَلْف وَیَتْلُوهُمْ سَرافیلُ
میکائیل با هزار فرشته و جبرئیل نیز با
هزار فرشته و پشت سر آنها نیز اسرافیل آمد
لَیْلَةَ بَدْر مَدَداً اُنْزِلُوا
کَاَنَّهُمْ طَیْرٌ اَبابیلُ
در شب بدر که براى کمک فرود آمدند
همانند مرغهاى ابابیل (که به مکه آمدند)
اللهم صل علی علی بن ابی طالب امیر المومنین علیه الاف التحیه و السلام