ورود بریتانیایی ها به سرزمین های خاور نزدیک ( خاورمیانه/ شرق الاوسط ) اگرچه به دوران صفویه میرسد اما حضور پر رنگ و مکارانه و استعمار گرانه ی آنان سابقه ای بیشتر از کشف نفت در این منطقه ندارد !
این بوی دل انگیز نفت بود که نه تنها فقط پای بریتانیایی ها بلکه پای سایر قدرت های استعماری و استثماری آن دوران را نیز به خاورمیانه باز کرد . و خاورمیانه همانجایی ست که ویل دورانت از آن به عنوان گاهواره تمدن یاد میکند !
موقعیت استراتژیک و ژیوپولتیک ایران در تمام آن سالها باعث شده بود تا اروپایی های استعمارگر ، نگاه و برنامه های ویژه ای برایش داشته باشند . مخصوصا انگلیسی ها که بیشتر از هر ابر قدرت دیگری ، نقش و سهم ایران را در تعاملات منطقه میدانست .
سرهنگ ادوارد ویلیام چارلز نوئل معروف به کاپیتان نوئل انگلیسی از نخبه ترین افسران وجاسوسان بریتانیایی بود
کاپیتان نوئل از جاسوسان زبده و کار کشته ی انگلستان به شمار میرفت که تقریباً از میانه های دوره مشروطیت ، برای ورود به ایران ماموریت ویژه دریافت کرد . و اتفاقا در جریان نهضت جنگل یکبار توسط نیروهای میرزا کوچکخان ( مجاهدین گیلان ) در انزلی دستگیر شده بود .
کاپیتان نوئل پس از واسطه گری تعداد زیادی از رجال دولت وقت قاجار و نیز درخواست های مکرر کنسول انگلیس ، به دستور میرزا کوچک خان از زندان مجاهدین گیلانی خلاص شد .
اما بر خلاف قول و قرار های انجام شده از سوی کنسولگری انگلستان که متعهد شده بود کاپیتان نوئل خاک کشور ایران را برای همیشه ترک کند ، نامبرده در سال ۱۳۰۹ مامورِ منطقه بختیاری شد و از همان ابتدا نیز باتوجه به تجربه قبلی خود که در گیلان بدست آورده بود ، ترفندی بکار برد برای تسخیر قلوب بختیاری ها !
کاپیتان نوئل ، سکه های طلا را در کوزه های گِلی کهنه جاساز کرده و در نقاط مختلفی از سرزمین های دشت زاگرس دفن نمود . نوئل همچنین با تخصص ویژه ای که در تغییر تیپولوژیکی داشت ، توانست خود را ابتدا به عنوان یک مرشد و درویش و سپس به عنوان یک روحانی و عالِم دینی به مردم معرفی کند !
وقتی مردم بختیاری از او درخواست کمک های مالی و پولی برای گره گشایی از مشکلات معیشتی خود میکردند ، کاپیتان نوئل هم برای آنها از معجزه پیامبران انگلیسی رونمایی میکرد !
نوئل برای اینکه به مردم اثبات کند با عالَم غیب و دنیای ما بعد الطبیعه ارتباط نزدیک دارد و اینکه مورد الطاف خاص خداوند است ، در پاسخ به کمک نیازمندان بختیاری ، ساعت ها در کنج عزلت به دعا و نیایش پرداخته و سپس نشانی برخی از کوزه های خود را به مردم میداد .
کشف این کوزه ها که شمالی قدیمی داشتند و پیدا کردن سکه هایی که شبیه گنج بودند باعث شد تا بسیاری از مردم به کرامات الهی و معجزات او ایمان پیدا کرده و مطیعِ این پیامبر انگلیسی شوند !
کاپیتان نوئل در چند سال آخر و به طور ویژه در ماه های پایانی ماموریت خود ، آنچنان از نقش و نفوذ خود در میان بختیاری ها مطمئن بود که اِبایی نداشت برای مصاحبه کردن های شفاف و صریحِ ضد ایرانی . مصاحبه کاپیتان نوئل با مجله فردوسی به سال ۱۳۳۰ نکاتی آموزنده دارد !
گزارشگر مجله فردوسی از کاپیتان نوئل پرسید : چگونه شما جزیره نشینان در آنسوی دنیا رجال سیاسی ما را در این سوی دنیا فرمانبردار و مطیع مطلق خود میکنید؟
و کاپیتان نوئل در عین صراحت و شفافیت ، یکی از به یاد ماندنی ترین و البته مخوف ترین پاسخ ها را اینگونه میدهد : کشور پادشاهی بریتانیا هرجا که منافع حیاتی داشته باشد ، مردان لایق و شایسته ای را که به نفع کشور خود کار میکنند یا میکشد و یا از راس کار برمیدارد !
و سوال دیگری از سوی گزارشگر مجله فردوسی : آیا باوجود اینکه بسیاری از مردم ایران گرسنه هستند و اینجا ( خوزستان ) اینهمه زمین حاصلخیز دارد ، حیف نیست که زمین های ما در خوزستان خشک و بدون زراعت باشد ؟
و باز هم پاسخ کاپیتان نوئل که باید نصب العین فرد فرد ایرانیان باشد : شما ایرانی ها نمیدانید که نفت ، قدرت درجه یک امروز دنیاست . اگر کشاورزی و زراعت در اطراف چاه ها و مناطق نفت رونق بگیرد ، مردم سیر میشوند و قیمت کارگر هم بالا میرود ، آنوقت اسباب زحمت ما میشوند . پس بهتر است که کشاورزی و زراعت در این بلاد انجام نشود !
مجله فردوسی ادامه ی حرف ها و پاسخ های کاپیتان نوئل را اینگونه نوشته و برای نسل های بعد به یادگار گذاشته است : کشت نیشکر در ایران فایده ندارد . سازمان کشاورزی تلاش بیخود میکند برای کاشت نیشکر در خوزستان . ما هرگز اجازه نمیدهیم در خوزستان نیشکر کاشته شود . اگر شما نیشکر بکارید پس چه کسی خریدار شکر انگلیسی در ایران خواهد بود ؟
کردستان ۱۹۱۹ / تاریخنگاری بر اساس خاطرات کاپیتان نوئل از کردستان
و کلام پایانی بنده در این مجال : نوئل ، یک شهروند عادی بریتانیا در ایران نبود . او حتی یک کارمند با مامور وزارت خارجه ی انگلستان هم نبود . کاپیتان نوئل دقیقا یک مامور کارکشته ی جاسوسی و اطلاعاتی از سوی پادشاه وقت انگلستان بود . و یک مامور اطلاعاتی به خوبی میداند که حتی گاهی اوقات بیان کردن یک واژه ، ممکن است به شکست کامل و مطلق برنامه ها منجر شود .
با این تفصیل ، پاسخ ها و آنچه از کاپیتان نوئل در مجله فردوسی میخوانیم ، حتی برای بسیاری از مردم کنونی ایران نیز شبیه افسانه و داستان است و نمیتوانند بپذیرند که حرف های کاپیتان نوئل در واقع نه تنها فقط پاسخ به یک گزارشگر ، بلکه یک سند تاریخی ست از ذات و طبیعت استعمار گرانه ی انگلستان و نیز یک سند ملی ست تا ایرانیان حتی یک لحظه هم از معجزات پیامبران انگلیسی غافل نشوند !
و خط پایانی نوشتار بنده سوالی ست که از شما مخاطب محترم این مقاله دارم . آیا به نظر شما دوره معجزه ی پیامبران انگلیسی در ایران تمام شده ؟
نویسنده : امید قربانی ۲۵ / آذر / ۱۴۰۲
کارشناس دامپروری و تحلیلگر اقتصاد کشاورزی/ مدیر گروه مهندسی توسعه دامپروری اندیشه مهر
با سلام ، کاپیتان نوئل همون مستر جیکاک معروف نیست که جاسوس انگلیسی ها در ایران بود و خودش رو امام زمان هم معرفی کرده بود ؟