تانزانیا و کنیا بهشت مافیای گوشت قاطر در جهان هستند
به قلم : امید قربانی
آفریقا اصولاً و اساسأ از حیث دامپروری و تولید گوشت قرمز و شیر به هیچ وجه در رده و سطحی قرار ندارد که بتوان برای واردات گوشت روی این کشورهای این قاره حساب خاصی باز کرد و اقدام به رایزنی کرد .
وضعیت دامپروری و تولید اقلام پروتئینی حیوانی ( گوشت قرمز و شیر و لبنیات ) در قاره آفریقا به گونه ای بوده و اکنون نیز هست که سازمان ملل متحد و سازمان جهانی غذا و خواروبار با همکاری بانک جهانی ، چند سالی ست که برنامه های مختلفی برای توسعه زیر ساخت های بخش کشاورزی در اغلب کشور های آفریقایی اجرا میکنند .
اما حتی باوجود برنامه های گسترده سازمان ملل برای توسعه این بخش همچنانکه در مقالات تحلیلی قبلی هم نوشته بودم ، حتی توسعه یافته ترین کشور های قاره آفریقا مانند نیجریه ، زیمبابوه ، کامرون ، غنا ، آفریقای جنوبی ، ماداگاسکار و… ، از نظر تولیدات کشاورزی و دامپروری هنوز هم در شرایط بحرانی و ناترازی قرار دارند .
این روزها اما شنیده های ما از خبرگزاری ها و رسانه ها حکایت از این دارد که دولت آقای سید ابراهیم رئیسی و سید جواد ساداتی نژاد ( وزیر جهاد دولت سیزدهم ) تصمیم گرفته اند گوشت قرمز از تانزانیا وارد کنند که به آن گوشت ارزان هم گفته میشود . در همین رابطه لازم دیدم تا نکات زیر را به استحضار مردم شریف کشورم برسانم :
تانزانیا از نظر صنعت دامپروری و تولیدات دامی شرایط بغرنج و ناپایداری دارد . دلایل مختلفی از جمله پایین بودن وضعیت بهداشت ، عدم فرایند اصلاح نژاد ، فقدان نهاده های دامی و خوراک و علوفه ی کافی ، سطح بسیار پایین امکانات پرورش و فراوری محصولات ، ناپایدار بودن زراعت و کشاورزی به دلیل وقوع گسترده خشکسالی و … ، باعث شده تا تولید گوشت مرغوب گاو در تانزانیا بسیار اندک باشد .
بر اساس آمار وزارت کشاورزی تانزانیا و نیز آمار های سازمان ملل ، تنها دو درصد از گوشت گاو در این کشور فراوری بهینه و کشتارگاهی میشود . کشور تانزانیا جزو وارد کنندگان اصلی گوشت گاو در دنیاست . با اینحال بیست و پنج درصد مردم تانزانیا از خوردن گوشت قرمز باکیفیت محروم هستند .
اما در عوض تجارت بسیار بزرگی از خرید و فروش گوشت قاطر و اسب در این کشور دایر میباشد . به گونه ای که شبکه های قدرتمند مافیایی سالانه میلیارد ها دلار از این تجارت و صادرات گوشت قاطر ، سود میبرند.
الاغ و قاطر در تانزانیا عموما به دو منظور پرورش داده شده و ذبح میشوند :
اول از همه فروش و صادرات پوست این حیوان برای بازار های بین المللی مانند چین !
دوم فروش و صادرات گوشت قاطر که اغلب توسط مافیا به عنوان گوشت گاو صادر میشود .
گوشت ارزان تانزانیایی چیزی جز همین گوشت قاطر نیست چراکه تانزانیا گوشت دیگری برای صادر کردن ندارد . آرزو میکنم که در سبد غذایی خانواده های ایرانی هیچگاه چنین گوشت های ارزانی مشاهده نشود …!
بر اساس آنچه از منابع موثق شنیدم ، دولت تصمیم به واردات گوشت ارزان از تانزانیا گرفته است . اگر این گزارش صحت داشته باشد باید شدیدا نگران آن باشیم . در این وضعیت انباشت دام های گوشتی در دامداری های ایران و اعتراض دامداران به اجرا نشدن قوانین دامی و نیز خسارات و زیان های وارد شده به دامداران عزیز ، اینگونه اقدامات نسنجیده را میتوان مهلک ترین و خطرناک ترین اقدام وارداتی توصیف کرد که باید با جدیت هرچه تمام تر مانع از شکل گیری آن شویم .
نویسنده : مهندس امید قربانی
کارشناس دامپروری و تحلیلگر اقتصاد کشاورزی ایران / مدیر عامل گروه مهندسی توسعه دامپروری اندیشه مهر / مدیر گروه تخصصی صنعت دام ایران در تلگرام
صدای ناقوس فاجعه می آید / ایرانی عزیز سلام ، خبر کوتاه است و غم انگیز . صنعت دامپروری ایران در سایه فساد و بی کفایتی مسئولان نابود شد . هموطن ، گوشی برای شنیدن فریاد ها و هشدار های فعالان و کارشناسان صنعت دامپروری ایران وجود ندارد و تاوان و نتیجه کوری ، کری و سکوت این مسئولان بی کفایت را در آینده ای نزدیک همگی مردم ایران با پوست و استخوان خود احساس خواهیم کرد . امروز سربازان شما در صنعت دامپروری دیگر نه سلاح و فشنگی دارند و نه رمقی . شرمسار و اندوهبار هستیم که لذت مصرف گوشت دام های مولدی که روزانه روانه کشتارگاه ها میشود و حاصل ده ها سال رنج و زحمت و اصلاح نژاد است به زودی کام همگی را تلخ خواهد کرد . لازم دانستیم پیشا پیش از همه شما مردم شریف ایران عذر خواهی نماییم و شرمسار شهدا و رهبری هستیم که بیش از این نتوانستیم مقاومت کنیم . به جای این مسئولین بی کفایت
، فاسد و فریب کار ، ما از شما عذر خواهی می کنیم . بابت صف هایی که چند ماه دیگر برای گوشت و شیر ایجاد خواهد شد شرمساریم.
گروه اتحاد مطالبه گران صنعت دامپروری ایران/ فعالان صنعت دامپروری ایران — تیر ماه سال 1400 / حمید رضا سادات علوی از اصفهان
پایگاه خبری تحلیلی خبردام : کدام یک از استان های کشور در سال شمسی گذشته از نظر جوجه ریزی و تولید مرغ ، رتبه های برتر را کسب کرده اند ؟ به گزارش سرویس داخلی پایگاه خبردام و طبق آنچه در جدول های مرکز ملی آمار ایران منتشر شده است ، صنعت پرورش مرغ ایران در سالی که گذشت ، رکورد جوجه ریزی خود را با قاطعیت شکست و عدد یک میلیارد و پانصد و شصت و نه میلیون قطعه جوجه ریزی را ثبت کرده است . جداول تدوین شده ی مربوطه ، در سال گذشته ( سال هزار و چهار صد و دو ۱۴۰۲ ) آمار جوجه ریزی های صورت گرفته نسبت به سال قبل از آن ۱۴۰۱ را با رشد چشمگیر دویست و نود و پنج میلیون قطعه ای ( رشد قطعی بیست و سه درصدی ) را نیز تجربه کرد و به همگان نشان داده است . بدین ترتیب و با تفکیک آمار ارائه شده در جدول مربوطه ، استان گلستان توانسته است با آمار جوجه ریزی یک صد و سی و نه میلیون و چهار صد و پنجاه و پنج هزار قطعه ای پس از استان همسایه ی خود یعنی مازندران ، حائز رتبه دوم جوجه ریزیها در سال گذشته باشد . بر اساس آمار رسمی منتشر شده ، همچنین در سال گذشته بیشترین تعداد جوجه ریزی ها با سویه راس در ایران به ثبت رسیده است و پس از این سویه آرین ، پلاس و کاپ قرار دارند . شما مخاطب گرامی میتوانید جدول سهم هر استان در جوجه ریزیها را در پایگاه اطلاع رسانی خبردام مشاهده نمایید / khabardam / خبردام ، پایگاه اطلاع رسانی و مطالبه گری صنعت دامپروری و کشاورزی ایران
جالب اینکه اگر صادقانه بگویی من کارشناس ان حوزه نیستم و باید نظر جمیع کارشناسان را پرسید و بعد عمل کرد انوقت به نظر یک عده بدرد نخور میشوی اما اگر وعده های دهن پرکن و غیر قابل انجام بدهی بسیار ادم کارامد و با برنامه ای هستی
افسوس که کماکان با مغز زمان قاجاریه به سر صندوقهای رای میرویم ای کاش ما مردم رشد کنیم و به زمان حال بیاییماز شما واقعا مهندس این حرف خیلی ربط داره عزیز جان طرف ماشینش تاکسی و نصف قیمت دولت بهش میده و تازه گاز سوز بوده
اندازه ماشین شخصی کرایه میگیره چطور ربطی نداره
بنزین ۱۰۰۰ تومن که شد ۳۰۰۰ و مسئولین گفتن کسی حق نداره کرایه ها رو بالا ببره ولی کسی بحرفشون نکرد
رییس جمهور نباید کارشناس در تمام حوزه ها باشد. رییس جمهور نباید عالم به تمام علوم باشد رییس جمهور باید مدیری مدبر باشد که بتواند بهترین کارشناسان را به خدمت گیرد و بهترین تصمیم ها را تشخیص دهد و بهترین مجریان را بر سر کار بگمارد و نظارت و مدیریت کند تا کارها به خوبی انحام شود.
رییس جمهور باید انقدر اطلاعات عمومی داشته باشد که نتوانند طرح های اشتباه را برایش خوب جلوه دهند. نتواند یک استاد دانشگاه chatGpt را برایش چیزی فراتر از حد تعریف کند یا هوش مصنوعی را در حد فیلم های علمی تخیلی تفسیر و تعریف کند یا موتور هواپیما که دیدیم و مایه تاسف بود و قس علی هذا…. رییس جمهور یک مدیر قوی برای انتخاب بین بهترین ها و تصمیم ها و اجراها است
گوشت هشتصد نهصد هزار تومان شده!
دوستی پرسید :
آیا گریهی قصاب را دیده اید ؟ گفتم :
“نه ندیده ام” .
خنده تلخی کرد و گفت : من امروز رفتم قصابی محل گوشت بگیرم دیدم قصاب محلمان پشت پیشخوانش اشک می ریخت! پرسیدم “همان ایوب قصاب سر کوچه مان ؟! “می گوید: “بله. خیلی پیر شده من هرگز گریه او را ندیده بودم. اشک در چشمش حلقه زده بود، می گفت: امروز وقتی مشتری ها را راه می انداختم متوجه شدم زنی رو گرفته و پیچیده در چادر مرتب از مقابل دکان عبور می کند به داخل می نگرد و می گذرد.
وقتی همه مشتری ها رفتند به آهستگی و با نوعی خجالت وارد مغازه شد. زن نسبتاً جوانی بود. شناختم شوهرش را چند ماهی است بخاطر اعتیاد و کاری که نمی دانم چیست زندان کرده اند. او مانده با دو بچه خردسال.
با گریه گفت “آقا ایوب می شود این گوشت را از من بخرید ؟ از زیر چادرش تکه گوشتی پیچیده در کاغذ را بیرون آورد بر پیشخوان نهاد. گویی بَرقم گرفته باشد بی اختیار پرسیدم چرا؟ گفت: گوشت نذری است امروز در خانه آوردند خواهش می کنم بردارید پولش را بمن بدهید تا برای بچه ها نان بخرم.”
هرگز در تمامی این سال ها چنین مستأصل و شرمنده نشده بودم. نمی دانستم چه باید بکنم. گفتم گوشتتان را بردارید. پول نان چقدر می شود ؟
دستش را دراز کرد گوشت را برداشت و گفت:” من برای گدایی نیامدم از شما خواستم این گوشت را بخرید!
قصد برگشتن کرد! گفتم بدهیدش داد و گفت بکشیدش! چهار صد گرم بود. حساب کردم و پول را بدستش دادم.
گفتم “فردا چه می کنید؟
نگاه تلخی کرد و گفت “این پول نان یک هفته می شود تا آن وقت هم خدا کریم است. خدا عوضتان بدهد.
برگشت به آرامی از در خارج شد. همان زنی که پیش پای شما بیرون رفت.
من بیرون آمدن آن زن را ندیدم! بیچار گان هرگز دیده نمی شوند.
پرسید : احمد آقا آیا هرگز چنین روزی را تصور می کردی ؟!” چیزی نمی گویم دردمند تر از آنم که سخنی بر زبان بیاورم. هنوز گوشت نذری بر کفه ترازوست نمی توانم نگاه کنم. گویی دو کودک بر ترازو نشسته اند. دردی در قلبم می پیچد.
گوشتی نمی خرم بغض کرده بیرون میآیم. با این سرزمین چه رفته است که؛
قصابان هم گریه میکنند؟
صدای ناقوس فاجعه می آید / ایرانی عزیز سلام ، خبر کوتاه است و غم انگیز . صنعت دامپروری ایران در سایه فساد و بی کفایتی مسئولان نابود شد . هموطن ، گوشی برای شنیدن فریاد ها و هشدار های فعالان و کارشناسان صنعت دامپروری ایران وجود ندارد و تاوان و نتیجه کوری ، کری و سکوت این مسئولان بی کفایت را در آینده ای نزدیک همگی مردم ایران با پوست و استخوان خود احساس خواهیم کرد . امروز سربازان شما در صنعت دامپروری دیگر نه سلاح و فشنگی دارند و نه رمقی . شرمسار و اندوهبار هستیم که لذت مصرف گوشت دام های مولدی که روزانه روانه کشتارگاه ها میشود و حاصل ده ها سال رنج و زحمت و اصلاح نژاد است به زودی کام همگی را تلخ خواهد کرد . لازم دانستیم پیشا پیش از همه شما مردم شریف ایران عذر خواهی نماییم و شرمسار شهدا و رهبری هستیم که بیش از این نتوانستیم مقاومت کنیم . به جای این مسئولین بی کفایت
، فاسد و فریب کار ، ما از شما عذر خواهی می کنیم . بابت صف هایی که چند ماه دیگر برای گوشت و شیر ایجاد خواهد شد شرمساریم.
گروه اتحاد مطالبه گران صنعت دامپروری ایران/ فعالان صنعت دامپروری ایران — تیر ماه سال 1400 / حمید رضا سادات علوی از اصفهان
پایگاه خبری تحلیلی خبردام : کدام یک از استان های کشور در سال شمسی گذشته از نظر جوجه ریزی و تولید مرغ ، رتبه های برتر را کسب کرده اند ؟ به گزارش سرویس داخلی پایگاه خبردام و طبق آنچه در جدول های مرکز ملی آمار ایران منتشر شده است ، صنعت پرورش مرغ ایران در سالی که گذشت ، رکورد جوجه ریزی خود را با قاطعیت شکست و عدد یک میلیارد و پانصد و شصت و نه میلیون قطعه جوجه ریزی را ثبت کرده است . جداول تدوین شده ی مربوطه ، در سال گذشته ( سال هزار و چهار صد و دو ۱۴۰۲ ) آمار جوجه ریزی های صورت گرفته نسبت به سال قبل از آن ۱۴۰۱ را با رشد چشمگیر دویست و نود و پنج میلیون قطعه ای ( رشد قطعی بیست و سه درصدی ) را نیز تجربه کرد و به همگان نشان داده است . بدین ترتیب و با تفکیک آمار ارائه شده در جدول مربوطه ، استان گلستان توانسته است با آمار جوجه ریزی یک صد و سی و نه میلیون و چهار صد و پنجاه و پنج هزار قطعه ای پس از استان همسایه ی خود یعنی مازندران ، حائز رتبه دوم جوجه ریزیها در سال گذشته باشد . بر اساس آمار رسمی منتشر شده ، همچنین در سال گذشته بیشترین تعداد جوجه ریزی ها با سویه راس در ایران به ثبت رسیده است و پس از این سویه آرین ، پلاس و کاپ قرار دارند . شما مخاطب گرامی میتوانید جدول سهم هر استان در جوجه ریزیها را در پایگاه اطلاع رسانی خبردام مشاهده نمایید / khabardam / خبردام ، پایگاه اطلاع رسانی و مطالبه گری صنعت دامپروری و کشاورزی ایران
جالب اینکه اگر صادقانه بگویی من کارشناس ان حوزه نیستم و باید نظر جمیع کارشناسان را پرسید و بعد عمل کرد انوقت به نظر یک عده بدرد نخور میشوی اما اگر وعده های دهن پرکن و غیر قابل انجام بدهی بسیار ادم کارامد و با برنامه ای هستی
افسوس که کماکان با مغز زمان قاجاریه به سر صندوقهای رای میرویم ای کاش ما مردم رشد کنیم و به زمان حال بیاییماز شما واقعا مهندس این حرف خیلی ربط داره عزیز جان طرف ماشینش تاکسی و نصف قیمت دولت بهش میده و تازه گاز سوز بوده
اندازه ماشین شخصی کرایه میگیره چطور ربطی نداره
بنزین ۱۰۰۰ تومن که شد ۳۰۰۰ و مسئولین گفتن کسی حق نداره کرایه ها رو بالا ببره ولی کسی بحرفشون نکرد
رییس جمهور نباید کارشناس در تمام حوزه ها باشد. رییس جمهور نباید عالم به تمام علوم باشد رییس جمهور باید مدیری مدبر باشد که بتواند بهترین کارشناسان را به خدمت گیرد و بهترین تصمیم ها را تشخیص دهد و بهترین مجریان را بر سر کار بگمارد و نظارت و مدیریت کند تا کارها به خوبی انحام شود.
رییس جمهور باید انقدر اطلاعات عمومی داشته باشد که نتوانند طرح های اشتباه را برایش خوب جلوه دهند. نتواند یک استاد دانشگاه chatGpt را برایش چیزی فراتر از حد تعریف کند یا هوش مصنوعی را در حد فیلم های علمی تخیلی تفسیر و تعریف کند یا موتور هواپیما که دیدیم و مایه تاسف بود و قس علی هذا…. رییس جمهور یک مدیر قوی برای انتخاب بین بهترین ها و تصمیم ها و اجراها است
گوشت هشتصد نهصد هزار تومان شده!
دوستی پرسید :
آیا گریهی قصاب را دیده اید ؟ گفتم :
“نه ندیده ام” .
خنده تلخی کرد و گفت : من امروز رفتم قصابی محل گوشت بگیرم دیدم قصاب محلمان پشت پیشخوانش اشک می ریخت! پرسیدم “همان ایوب قصاب سر کوچه مان ؟! “می گوید: “بله. خیلی پیر شده من هرگز گریه او را ندیده بودم. اشک در چشمش حلقه زده بود، می گفت: امروز وقتی مشتری ها را راه می انداختم متوجه شدم زنی رو گرفته و پیچیده در چادر مرتب از مقابل دکان عبور می کند به داخل می نگرد و می گذرد.
وقتی همه مشتری ها رفتند به آهستگی و با نوعی خجالت وارد مغازه شد. زن نسبتاً جوانی بود. شناختم شوهرش را چند ماهی است بخاطر اعتیاد و کاری که نمی دانم چیست زندان کرده اند. او مانده با دو بچه خردسال.
با گریه گفت “آقا ایوب می شود این گوشت را از من بخرید ؟ از زیر چادرش تکه گوشتی پیچیده در کاغذ را بیرون آورد بر پیشخوان نهاد. گویی بَرقم گرفته باشد بی اختیار پرسیدم چرا؟ گفت: گوشت نذری است امروز در خانه آوردند خواهش می کنم بردارید پولش را بمن بدهید تا برای بچه ها نان بخرم.”
هرگز در تمامی این سال ها چنین مستأصل و شرمنده نشده بودم. نمی دانستم چه باید بکنم. گفتم گوشتتان را بردارید. پول نان چقدر می شود ؟
دستش را دراز کرد گوشت را برداشت و گفت:” من برای گدایی نیامدم از شما خواستم این گوشت را بخرید!
قصد برگشتن کرد! گفتم بدهیدش داد و گفت بکشیدش! چهار صد گرم بود. حساب کردم و پول را بدستش دادم.
گفتم “فردا چه می کنید؟
نگاه تلخی کرد و گفت “این پول نان یک هفته می شود تا آن وقت هم خدا کریم است. خدا عوضتان بدهد.
برگشت به آرامی از در خارج شد. همان زنی که پیش پای شما بیرون رفت.
من بیرون آمدن آن زن را ندیدم! بیچار گان هرگز دیده نمی شوند.
پرسید : احمد آقا آیا هرگز چنین روزی را تصور می کردی ؟!” چیزی نمی گویم دردمند تر از آنم که سخنی بر زبان بیاورم. هنوز گوشت نذری بر کفه ترازوست نمی توانم نگاه کنم. گویی دو کودک بر ترازو نشسته اند. دردی در قلبم می پیچد.
گوشتی نمی خرم بغض کرده بیرون میآیم. با این سرزمین چه رفته است که؛
قصابان هم گریه میکنند؟